کلمه جو
صفحه اصلی

conch


معنی : صدف حلزونی
معانی دیگر : صدف حلزونی (درشت و یکپارچه)، (جانور شناسی) نرم تن صدف زی (که در صدف حلزونی قرار دارد و خوراکی است)

انگلیسی به فارسی

حشره، صدف حلزونی


صدف حلزونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: conches, conchs
(1) تعریف: any of various large tropical mollusks having spiral shells.

(2) تعریف: such a shell, often used as an ornament.

• large sea shell
a conch is a shellfish with a large shell rather like a snail's. it is also used to refer to the shell.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] صدف حلزونی الف) قسمت یک صدف سرپا که بعد از صدف جنینی بوجود می آید. مثلاً صدف کامل آمونیت، ویژه حجره اولیه یا جنینی یا تمام بخش های آهکی سخت یک نوتیلویید (که شامل صدف خارجی، سپتا یا دیواره ها و سیفونکل می باشد) ویژه ته نشست های کامرال هر ساختمان دیگری درون سیفونکل. ب) هر کدام از انواع متعدد گاستروپدهای دریایی با صدف مارپیچی بزرگ، همچنین پوسته چنین صدفی که معمولاً برای ساختن برجسته کاری ها استفاده می شود و قبلاً از آنها بوق می ساختند. ج) هر کدام از انواع متعدد صدف دریایی بی مهره گان که شامل نرم تنان دو کفه ای و براکیوپودها می باشد. جمع: Conchs.

مترادف و متضاد

صدف حلزونی (اسم)
conch, whelk

جملات نمونه

1. In the conch of the apse is a great cross within a circle and with a background of stars.
[ترجمه ترگمان]در پوسته صدف حلزونی یک صلیب بزرگ درون یک دایره و با پس زمینه ستاره ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کوه عجله یک کراس بزرگ در داخل یک دایره و با پس زمینه ستاره است

2. How about a beer at the Conch?
[ترجمه ترگمان]آبجو توی رستوران \"conch\" چطوره؟
[ترجمه گوگل]در مورد یک آبجو در کونچ چطور؟

3. The southern oyster drill, also called a conch, has not been a threat in Galveston Bay for years.
[ترجمه ترگمان]مته oyster جنوبی که یک صدف حلزونی نام دارد، سال ها در Bay Galveston تهدید نشده است
[ترجمه گوگل]مته یخچال جنوبی، همچنین یک کوه یخ زده نامیده شده است، سالها در خلیج گالوستون تهدیدی نداشته است

4. The Conch had once been a gas station.
[ترجمه ترگمان]conch زمانی پمپ بنزین بود
[ترجمه گوگل]کونچ یک بار یک ایستگاه گاز بود

5. The salvagers even dove up the sluggish conch.
[ترجمه ترگمان]The حتی صدف حلزونی را نیز باز می کنند
[ترجمه گوگل]نجات دهنده ها حتی کنسول انعطاف پذیری را می کشند

6. The doors of the Conch cafe were wide open with no sign of Huong or Anna; they had probably evacuated.
[ترجمه ترگمان]دره ای کافه conch با هیچ نشانی از Huong یا آنا باز نشده بودند، احتمالا از آنجا بیرون آمده بودند
[ترجمه گوگل]درب کافه کونچ با علامت هونگ یا آنا آشنا شد آنها احتمالا تخلیه شده بودند

7. The Conch serves a great seafood platter.
[ترجمه ترگمان]The یک بشقاب غذای دریایی بزرگ را سرو می کند
[ترجمه گوگل]کونچ یک ظرف غذای دریایی عالی را خدمت می کند

8. Inside were grouper, dolphin fish, conch, and lobster on the bottom.
[ترجمه ترگمان]در داخل این ماهی گروپر، ماهی دلفین، صدف حلزونی و خرچنگ دریایی در پایین وجود دارد
[ترجمه گوگل]در داخل گروه، ماهی دلفین، حشره و خرچنگ در پایین بود

9. Stone, resin, porcelain, conch, the offering of new materials such as clay base so busy.
[ترجمه ترگمان]سنگ، صمغ، چینی، صدف حلزونی، عرضه مواد جدید از قبیل پست رس، بسیار شلوغ
[ترجمه گوگل]سنگ، رزین، چینی، حبه، ارائه مواد جدید مانند پایه خاک رس به طوری شلوغ است

10. Come with your conch - shells sounding, come in the sleepless night.
[ترجمه ترگمان]بیا با صدف حلزونی که صدف حلزونی را می بینی بیا
[ترجمه گوگل]بیا با حصار خود - پوسته صدایی، در شب بی خوابی آمده است

11. The conch exploded into a thousand white fragments and ceased to exist.
[ترجمه ترگمان]صدف حلزونی به هزار تکه سفید رسید و دیگر وجود نداشت
[ترجمه گوگل]حشره به یک هزار قطعه سفید منفجر شد و متوقف شد

12. This product uses the conch engine model with consistent LG and silver grey color, have color of STN65K high definition advocate screen, 40 chord ring, two-way loudhailer .
[ترجمه ترگمان]این محصول از مدل موتور حلزونی با آل جی سازگار و رنگ خاکستری نقره ای استفاده می کند، دارای رنگ of تعریف بالا، ۴۰ chord، loudhailer دو طرفه می باشد
[ترجمه گوگل]این محصول با استفاده از موتور مدل conch با سازگار با LG و نقره ای خاکستری رنگ، دارای صفحه نمایش محافظ صفحه نمایش با کیفیت بالا STN65K، 40 حلقه طبل، صدای بلند دو طرفه است

13. Jack clamoured among them, the conch forgotten.
[ترجمه ترگمان]جک سرو صدا در میان آن ها بود که صدف حلزونی را از یاد برده بود
[ترجمه گوگل]جک در میان آنها فریاد زد، فرشته فراموش شده است

14. Roger took the conch and looked round at them gloomily.
[ترجمه ترگمان]راجر صدف حلزونی را برداشت و با اندوه به آن ها نگاه کرد
[ترجمه گوگل]راجر قرمز را گرفت و به طرز وحشتناکی نگاه کرد

پیشنهاد کاربران

ورز دادن

حلزونی گوش


کلمات دیگر: