1. In the conch of the apse is a great cross within a circle and with a background of stars.
[ترجمه ترگمان]در پوسته صدف حلزونی یک صلیب بزرگ درون یک دایره و با پس زمینه ستاره ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کوه عجله یک کراس بزرگ در داخل یک دایره و با پس زمینه ستاره است
2. How about a beer at the Conch?
[ترجمه ترگمان]آبجو توی رستوران \"conch\" چطوره؟
[ترجمه گوگل]در مورد یک آبجو در کونچ چطور؟
3. The southern oyster drill, also called a conch, has not been a threat in Galveston Bay for years.
[ترجمه ترگمان]مته oyster جنوبی که یک صدف حلزونی نام دارد، سال ها در Bay Galveston تهدید نشده است
[ترجمه گوگل]مته یخچال جنوبی، همچنین یک کوه یخ زده نامیده شده است، سالها در خلیج گالوستون تهدیدی نداشته است
4. The Conch had once been a gas station.
[ترجمه ترگمان]conch زمانی پمپ بنزین بود
[ترجمه گوگل]کونچ یک بار یک ایستگاه گاز بود
5. The salvagers even dove up the sluggish conch.
[ترجمه ترگمان]The حتی صدف حلزونی را نیز باز می کنند
[ترجمه گوگل]نجات دهنده ها حتی کنسول انعطاف پذیری را می کشند
6. The doors of the Conch cafe were wide open with no sign of Huong or Anna; they had probably evacuated.
[ترجمه ترگمان]دره ای کافه conch با هیچ نشانی از Huong یا آنا باز نشده بودند، احتمالا از آنجا بیرون آمده بودند
[ترجمه گوگل]درب کافه کونچ با علامت هونگ یا آنا آشنا شد آنها احتمالا تخلیه شده بودند
7. The Conch serves a great seafood platter.
[ترجمه ترگمان]The یک بشقاب غذای دریایی بزرگ را سرو می کند
[ترجمه گوگل]کونچ یک ظرف غذای دریایی عالی را خدمت می کند
8. Inside were grouper, dolphin fish, conch, and lobster on the bottom.
[ترجمه ترگمان]در داخل این ماهی گروپر، ماهی دلفین، صدف حلزونی و خرچنگ دریایی در پایین وجود دارد
[ترجمه گوگل]در داخل گروه، ماهی دلفین، حشره و خرچنگ در پایین بود
9. Stone, resin, porcelain, conch, the offering of new materials such as clay base so busy.
[ترجمه ترگمان]سنگ، صمغ، چینی، صدف حلزونی، عرضه مواد جدید از قبیل پست رس، بسیار شلوغ
[ترجمه گوگل]سنگ، رزین، چینی، حبه، ارائه مواد جدید مانند پایه خاک رس به طوری شلوغ است
10. Come with your conch - shells sounding, come in the sleepless night.
[ترجمه ترگمان]بیا با صدف حلزونی که صدف حلزونی را می بینی بیا
[ترجمه گوگل]بیا با حصار خود - پوسته صدایی، در شب بی خوابی آمده است
11. The conch exploded into a thousand white fragments and ceased to exist.
[ترجمه ترگمان]صدف حلزونی به هزار تکه سفید رسید و دیگر وجود نداشت
[ترجمه گوگل]حشره به یک هزار قطعه سفید منفجر شد و متوقف شد
12. This product uses the conch engine model with consistent LG and silver grey color, have color of STN65K high definition advocate screen, 40 chord ring, two-way loudhailer .
[ترجمه ترگمان]این محصول از مدل موتور حلزونی با آل جی سازگار و رنگ خاکستری نقره ای استفاده می کند، دارای رنگ of تعریف بالا، ۴۰ chord، loudhailer دو طرفه می باشد
[ترجمه گوگل]این محصول با استفاده از موتور مدل conch با سازگار با LG و نقره ای خاکستری رنگ، دارای صفحه نمایش محافظ صفحه نمایش با کیفیت بالا STN65K، 40 حلقه طبل، صدای بلند دو طرفه است
13. Jack clamoured among them, the conch forgotten.
[ترجمه ترگمان]جک سرو صدا در میان آن ها بود که صدف حلزونی را از یاد برده بود
[ترجمه گوگل]جک در میان آنها فریاد زد، فرشته فراموش شده است
14. Roger took the conch and looked round at them gloomily.
[ترجمه ترگمان]راجر صدف حلزونی را برداشت و با اندوه به آن ها نگاه کرد
[ترجمه گوگل]راجر قرمز را گرفت و به طرز وحشتناکی نگاه کرد