سرفه، سرفه کردن، سلفیدن، عطسه کردن
coughing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• sudden expelling of air from the lungs
جملات نمونه
1. he was coughing and spitting blood
او سرفه می کرد و خون بالا می آورد.
2. she kept coughing and sneezing in my face and did not even excuse herself
او مرتب در صورتم سرفه و عطسه می کرد و معذرت هم نمی خواست.
3. sneezing and coughing are signs of a cold
عطسه (کردن) و سرفه (کردن) نشان های سرما خوردگی است.
4. a fit of coughing
سرفه های شدید و پشت سر هم (به سرفه افتادن)
5. a spasm of coughing
حمله ی سرفه
6. he can't help coughing
او نمی تواند جلوی سرفه ی خود را بگیرد.
7. the interval between coughing spells
فاصله ی میان حملات سرفه
8. the sound of his coughing disturbed the quiet of the room
صدای سرفه ی او سکوت اتاق را بر هم زد.
9. she alternated between laughing and coughing
او متناوبا می خندید و سرفه می کرد.
10. his father had the habit of coughing regularly and spitting on the ground
پدرش عادت داشت مرتب سرفه کند و روی زمین تف بیاندازد.
11. to provoke jamshid, he kept on coughing repeatedly
او برای برانگیختن خشم جمشید پی درپی سرفه می کرد.
12. the plane limped over the airport, its engine coughing
هواپیما تلو تلو خوران بر فراز فرودگاه آمد در حالی که موتور آن عطسه می کرد.
13. On the chilly seas, Keats became feverish, continually coughing up blood.
[ترجمه ترگمان]در دریاهای سرد، Keats تب داشت و مدام سرفه می کرد
[ترجمه گوگل]در کوه های سرد، کیتس تب شدید، به طور مداوم سرفه کردن خون
[ترجمه گوگل]در کوه های سرد، کیتس تب شدید، به طور مداوم سرفه کردن خون
14. I tried sucking a mint to stop myself coughing.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از سرفه کردن جلوگیری کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم مینشستم تا خودم را سرفه کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم مینشستم تا خودم را سرفه کنم
15. The pianist was irked because the audience's coughing drowned out his playing.
[ترجمه ترگمان]نوازنده پیانو ناراحت بود، زیرا سرفه می کرد و صدای پیانو زدن او را خفه می کرد
[ترجمه گوگل]پیانیست به علت سرفه مخاطب از بازی او غرق شد
[ترجمه گوگل]پیانیست به علت سرفه مخاطب از بازی او غرق شد
16. This syndrome is associated with frequent coughing.
[ترجمه ترگمان]این سندروم با سرفه های مداوم همراه است
[ترجمه گوگل]این سندروم با سرفه مکرر همراه است
[ترجمه گوگل]این سندروم با سرفه مکرر همراه است
17. He had a coughing fit and couldn't speak for a few moments.
[ترجمه ترگمان]او دچار سرفه شدیدی شده بود و چند لحظه نمی توانست حرف بزند
[ترجمه گوگل]او صحیح سرفه داشت و چند لحظه نمیتوانست حرف بزند
[ترجمه گوگل]او صحیح سرفه داشت و چند لحظه نمیتوانست حرف بزند
18. When her coughing fit was over she continued to speak.
[ترجمه ترگمان]وقتی سرفه اش تمام شد به حرف زدن ادامه داد
[ترجمه گوگل]وقتی سرفه شد، صحبت کرد
[ترجمه گوگل]وقتی سرفه شد، صحبت کرد
پیشنهاد کاربران
سرفه کردن
سرفه
کلمات دیگر: