1. The moon's surface is pocked with small craters.
[ترجمه ترگمان]سطح ماه با گودال های کوچک pocked شده است
[ترجمه گوگل]سطح ماه با دهانه های کوچکی پوشانده شده است
2. She has a poor complexion and pock marks on her forehead.
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش پریده و جای آبله رو روی پیشانی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای چهره ضعیف و ضخیم در پیشانی خود است
3. His face was pocked with scars.
[ترجمه ترگمان]صورتش پر از زخم شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با زخم ها بود
4. The man's face was badly pock - marked.
[ترجمه ترگمان]چهره مرد به شدت آبله رو بود
[ترجمه گوگل]چهره مرد خیلی بد بود - مشخص شد
5. The hull was pocked with dents.
[ترجمه ترگمان]بدنه با فرورفتگی رو به روی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]بدنه با دندانها بسته بود
6. The surface of the moon is pocked with craters.
[ترجمه ترگمان]سطح ماه با دهانه های آتشفشان پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]سطح ماه با دهانه برخورد می شود
7. His lean pocked body tightened, turned brown, found a different shape.
[ترجمه ترگمان]بدن lean کشیده او تنگ شد، قهوه ای شد، شکل دیگری پیدا کرد
[ترجمه گوگل]لاغر بدن او را محکم محکم، تبدیل به قهوه ای، شکل دیگری یافت می شود
8. However, this was different. Goose bumps pocked his bare flesh.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این فرق می کرد پوست تنش سیخ سیخ شده
[ترجمه گوگل]با این حال، این متفاوت بود گاو غول پیکر گوشت گوزن خود را جابجا کرد
9. She was a young nun with a deeply pocked face and bushy eyebrows that massed over the bridge of her large nose.
[ترجمه ترگمان]او یک راهبه جوان بود با صورت گرد و پر قدرت و ابروهای پرپشت که روی پل بینی بزرگش قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک راهبه جوان با یک چهره عمیقا جابجایی و ابروهای پررنگ که بر روی پل بینی بزرگ او بود، رونق گرفت
10. Around and among them lounged villainous men with pocked faces and broken teeth.
[ترجمه ترگمان]و در میان آن ها مردان villainous با چهره های رنگ پریده و دندان های شکسته،
[ترجمه گوگل]در اطراف و در میان آنها مردان لاغر با چهره و دندان شکسته
11. The sphere was finely stippled, pocked here and there with hatches or spiked with communication towers.
[ترجمه ترگمان]کره زمین در اینجا و آنجا با hatches پوشیده شده بود و یا با towers ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه گوگل]حوزه کاملا ریزه شده بود، در اینجا و آنجا با چوبه دار یا با برج های ارتباطی متصل شده است
12. Li's pock - marked wife was also waiting for him in a subdued, humble way.
[ترجمه ترگمان]زن آبله رو، زن آبله رو هم در انتظار او در انتظار او بود
[ترجمه گوگل]جثه لی - همسر برجسته او نیز در انتظار افتخار و فروتنانه بود
13. A swarthy pock - marked man jumped out from behind the policemen and howled for them to attack.
[ترجمه ترگمان]مرد pock swarthy از پشت ماموران پلیس بیرون پرید و برای حمله به آن ها فریاد کشید
[ترجمه گوگل]یک لکه شیک - مرد مشخصی از پشت پلیس پرید و برای آنها حمله کرد
14. Pock - marked no, not even ten thousand years from now.
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه حتی ده هزار سال دیگر
[ترجمه گوگل]Pock - نشانه نه، حتی ده هزار سال از هم اکنون