کلمه جو
صفحه اصلی

pock


معنی : ابله، جوش چرک دار، جای ابله، ابله دار شدن
معانی دیگر : جای آبله، گودالچه (pockmark هم می گویند)، دانه ی آبله، زخم آبله، طب ابله

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) ابله، جای ابله، جوش چرک دار، ابله دار شدن


جوش، ابله، جوش چرک دار، جای ابله، ابله دار شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small pus-filled swelling on the skin caused by smallpox or a similar disease.

(2) تعریف: the scar left by such a swelling, or a small hole resembling such a scar.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pocks, pocking, pocked
مشتقات: pocked (adj.)
• : تعریف: to cause to be marked with small holes.
مشابه: pit

• pimple, inflammation of the skin, pustule
pocks are small hollows on the surface of someone's skin, which have been caused by disease.

مترادف و متضاد

ابله (اسم)
fool, screwball, fop, imbecile, blister, doodle, smallpox, pox, pock, dolt, variola, simpleton, half-wit

جوش چرک دار (اسم)
blotch, pock, pustule

جای ابله (اسم)
smallpox, pock, pockmark

ابله دار شدن (فعل)
pock

جملات نمونه

1. The moon's surface is pocked with small craters.
[ترجمه ترگمان]سطح ماه با گودال های کوچک pocked شده است
[ترجمه گوگل]سطح ماه با دهانه های کوچکی پوشانده شده است

2. She has a poor complexion and pock marks on her forehead.
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش پریده و جای آبله رو روی پیشانی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای چهره ضعیف و ضخیم در پیشانی خود است

3. His face was pocked with scars.
[ترجمه ترگمان]صورتش پر از زخم شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با زخم ها بود

4. The man's face was badly pock - marked.
[ترجمه ترگمان]چهره مرد به شدت آبله رو بود
[ترجمه گوگل]چهره مرد خیلی بد بود - مشخص شد

5. The hull was pocked with dents.
[ترجمه ترگمان]بدنه با فرورفتگی رو به روی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]بدنه با دندانها بسته بود

6. The surface of the moon is pocked with craters.
[ترجمه ترگمان]سطح ماه با دهانه های آتشفشان پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]سطح ماه با دهانه برخورد می شود

7. His lean pocked body tightened, turned brown, found a different shape.
[ترجمه ترگمان]بدن lean کشیده او تنگ شد، قهوه ای شد، شکل دیگری پیدا کرد
[ترجمه گوگل]لاغر بدن او را محکم محکم، تبدیل به قهوه ای، شکل دیگری یافت می شود

8. However, this was different. Goose bumps pocked his bare flesh.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این فرق می کرد پوست تنش سیخ سیخ شده
[ترجمه گوگل]با این حال، این متفاوت بود گاو غول پیکر گوشت گوزن خود را جابجا کرد

9. She was a young nun with a deeply pocked face and bushy eyebrows that massed over the bridge of her large nose.
[ترجمه ترگمان]او یک راهبه جوان بود با صورت گرد و پر قدرت و ابروهای پرپشت که روی پل بینی بزرگش قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک راهبه جوان با یک چهره عمیقا جابجایی و ابروهای پررنگ که بر روی پل بینی بزرگ او بود، رونق گرفت

10. Around and among them lounged villainous men with pocked faces and broken teeth.
[ترجمه ترگمان]و در میان آن ها مردان villainous با چهره های رنگ پریده و دندان های شکسته،
[ترجمه گوگل]در اطراف و در میان آنها مردان لاغر با چهره و دندان شکسته

11. The sphere was finely stippled, pocked here and there with hatches or spiked with communication towers.
[ترجمه ترگمان]کره زمین در اینجا و آنجا با hatches پوشیده شده بود و یا با towers ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه گوگل]حوزه کاملا ریزه شده بود، در اینجا و آنجا با چوبه دار یا با برج های ارتباطی متصل شده است

12. Li's pock - marked wife was also waiting for him in a subdued, humble way.
[ترجمه ترگمان]زن آبله رو، زن آبله رو هم در انتظار او در انتظار او بود
[ترجمه گوگل]جثه لی - همسر برجسته او نیز در انتظار افتخار و فروتنانه بود

13. A swarthy pock - marked man jumped out from behind the policemen and howled for them to attack.
[ترجمه ترگمان]مرد pock swarthy از پشت ماموران پلیس بیرون پرید و برای حمله به آن ها فریاد کشید
[ترجمه گوگل]یک لکه شیک - مرد مشخصی از پشت پلیس پرید و برای آنها حمله کرد

14. Pock - marked no, not even ten thousand years from now.
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه حتی ده هزار سال دیگر
[ترجمه گوگل]Pock - نشانه نه، حتی ده هزار سال از هم اکنون

His face was covered with pockmarks.

صورت او پر از جای آبله بود.


پیشنهاد کاربران

ابله شدن جوش چرک دار
smallpox ابله مرض
moron آدم سبک مغز و کم عقل، آدم احمق و ابله



کلمات دیگر: