کلمه جو
صفحه اصلی

plaza


معنی : بازار، میدان، میدان عمومی، میدان محل معامله
معانی دیگر : (شهر) میدان، پلازا، (معمولا در میدان شهر) بازار، مرکز خرید، (امریکا) گروهی از چندین مغازه، مجتمع فروشگاه ها، فروشگاه سرا، تیمچه

انگلیسی به فارسی

میدان عمومی، میدان، بازار، میدان محل معامله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large open space such as a park or public square in the center of a town.
مشابه: square

(2) تعریف: a shopping area.

(3) تعریف: a section of widened roadway for slow-moving cars such as that around tollbooths or a service area.

• piazza, public square; marketplace, shopping area

مترادف و متضاد

بازار (اسم)
agora, market, marketplace, bazaar, mart, plaza, forum

میدان (اسم)
amplitude, ground, place, field, plaza, ring, scope, square, battlefield, forum, band, purview

میدان عمومی (اسم)
plaza

میدان محل معامله (اسم)
plaza

central location, spot


Synonyms: common, court, green, park, square, village green


جملات نمونه

1. The rioters were forcibly removed from the plaza.
[ترجمه غلامرضارشیدی] آشوبگران را به زور ازمیدان خارج کردند.
[ترجمه ترگمان]به اجبار از میدان خارج شدند
[ترجمه گوگل]شورشگران به شدت از میدان خارج شدند

2. We've booked you in at the Plaza for two nights.
[ترجمه غلامرضارشیدی] برای شمااتاقی به مدت دوشب درهتل پلازارزروکرده ایم.
[ترجمه ترگمان]ما تو رو برای دو شب تو \"پلازا\" رزرو کردیم
[ترجمه گوگل]ما شما را در دوازده شب در پلازا رزرو کرده ایم

3. They designated the new shopping centre York Plaza.
[ترجمه ترگمان]آن ها این مرکز خرید جدید در نیویورک را تعیین کردند
[ترجمه گوگل]آنها مرکز خرید جدید York Plaza را انتخاب کردند

4. The new shopping centre is designated Modern Plaza.
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید جدید، میدان مدرن نامیده می شود
[ترجمه گوگل]مرکز خرید جدید 'مدرن پلازا' نامگذاری شده است

5. I've booked us in at the Plaza.
[ترجمه ترگمان]ما رو تو پلازا رزرو کرده م
[ترجمه گوگل]من در پلازا رزرو کرده ایم

6. Across the busy plaza, vendors sell hot dogs and croissant sandwiches.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی میدان شلوغ، فروشنده ها سگ های داغ و ساندویچ را می فروشند
[ترجمه گوگل]در سراسر میدان شلوغ، فروشندگان سگ ها و ساندویچ کریستال را به فروش می رسانند

7. Shooting broke out in the main plaza in front of the presidential palace.
[ترجمه ترگمان]در میدان اصلی روبروی کاخ ریاست جمهوری تیراندازی آغاز شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات در میدان اصلی در مقابل کاخ ریاست جمهوری رخ داد

8. By afternoon the town plaza was full.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر، میدان شهر پر بود
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر میدان شهر پر بود

9. The policemen within the plaza began warning the crowd to disperse.
[ترجمه ترگمان]ماموران پلیس در میدان به مردم هشدار دادند که متفرق شوند
[ترجمه گوگل]پلیس داخل میدان پلیس هشدار داد که جمعیت را پراکنده کند

10. Matthew had been at the Plaza for a week now, with scarcely a moment to call his own.
[ترجمه ترگمان]اکنون یک هفته بود که \"متیو\" در میدان \"پلازا\" بوده و حتی یک لحظه هم نمیتونه به خودش زنگ بزنه
[ترجمه گوگل]متی طی یک هفته در پلازا بود، و تقریبا یک لحظه برای تماس با او بود

11. It's been engulfed by the facade of Citicorp Plaza.
[ترجمه ترگمان]در کل میدان \"Citicorp پلازا\" غرق شد
[ترجمه گوگل]این نما از Citicorp پلازا فرو ریخته است

12. Think of the plaza as an open air reception hall.
[ترجمه ترگمان]به پلازا به میدان پذیرایی هوای آزاد فکر کن
[ترجمه گوگل]از میدان به عنوان سالن پذیرایی در هوای آزاد فکر کنید

13. The Plaza Girls, a troupe of tall dancers that were an instant hit with the public.
[ترجمه ترگمان]دختران پلازا، گروهی از رقاصان بلند بلند که لحظه ای با مردم برخورد می کردند
[ترجمه گوگل]دختران پلازا، گروهی از رقصنده های بلند که فورا در جریان عموم قرار گرفتند

14. Friday at the Opera Plaza. wrote and directed.
[ترجمه ترگمان]جمعه در میدان اپرا نوشت و دستور داد
[ترجمه گوگل]جمعه در اپرا پلازا نوشت و کارگردانی کرد

15. Student protesters thronged the plaza outside the administration building.
[ترجمه ترگمان]معترضان دانشجو در خارج از ساختمان اداری به میدان ازدحام کردند
[ترجمه گوگل]معترضان دانشجویی میدان خارج از ساختمان اداری را تحریم کردند

پیشنهاد کاربران

تیمچه = مجموعه ای از چندین مغازه و ورودی خروجی های مختلف

میدان بزرگ ( مثل نقش جهان اصفهان )

پلازا ( plaza ) که در زبان اسپانیایی به معنی �میدان� است، به آن دسته از فضاهای عمومی اطلاق می شود که در دل شهرها قرار دارند و در واقع، فارغ از ابعاد تجاری، صرفاً کارکردی پاتوق گونه برای شهروندان دارند. پلازاها عمدتاً محل شکل گیری بخشی از خاطره های جمعی شهروندان هستند که در پاره ای از موارد، این خاطره ها می توانند شکل سیاسی هم به خود بگیرند. میدان نقش جهان مثالی از این فضاها می باشد.
ویکی پدیا


میدان عمومی

میدان گاه ، میدان سَرا ، محوطه میدانی


کلمات دیگر: