کلمه جو
صفحه اصلی

kilograms

انگلیسی به فارسی

کیلوگرم، کیلو گرم، کیلو، هزار گرم


جملات نمونه

1. around five kilograms
حدود پنج کیلوگرم

2. they make ninety kilograms of bread in each baking
در هر پخت نود کیلو نان طبخ می کنند.

3. the box alone weighs ten kilograms
جعبه به تنهایی ده کیلو وزن دارد.

4. everyone has a sugar ration of 3 kilograms
سهمیه ی شکر هر نفر 3 کیلو است.

5. she dieted for a month and lost three kilograms
او یک ماه رژیم گرفت و سه کیلو لاغر شد.

پیشنهاد کاربران

کیلو گرم


کلمات دیگر: