کلمه جو
صفحه اصلی

parietal lobe


(کالبد شناسی - ساختمان مغز) لوب آهیانه ای

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی - ساختمان مغز) لوب آهیانهای


لوب ترياليته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: that part of each hemisphere of the brain that is beneath a parietal bone.

جملات نمونه

1. Those from the parietal lobe are associated with motor and sensory symptoms and disorders of the body image.
[ترجمه ترگمان]افراد بخش آهیانه ای با علایم و نشانه های حسی و اختلالات تصویر بدن در ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به لوب پاریتال با علائم حرکتی و حسی و اختلالات تصویر بدن ارتباط دارند

2. However, part of Einstein's brain, the inferior parietal lobe, was clearly different.
[ترجمه ترگمان]با این حال بخشی از مغز انیشتین، بخش آهیانه ای پایینی، به وضوح متفاوت بود
[ترجمه گوگل]با این حال، بخشی از مغز انیشتین، لوب فتق پایین تر، کاملا متفاوت بود

3. Figure 1: CT scan demonstrates a right-sided parietal lobe intraaxial cystic structure with a central "dot" representing a scolex (arrow).
[ترجمه ترگمان]شکل ۱: سی تی اسکن نشان می دهد که یک بخش آهیانه ای با یک راست شکل می گیرد و یک \"نقطه\" مرکزی را نشان می دهد که نشان دهنده یک scolex (فلش)است
[ترجمه گوگل]شکل 1 سی تی اسکن یک ساختار کیستیک داخلی داخل لبه پروتئین سمت راست را با یک نقطه مرکزی نشان می دهد که یک اسکولکس (فلش) را نشان می دهد

4. Senator Kennedy's tumor is in the left parietal lobe of the brain.
[ترجمه ترگمان]تومور سناتور کندی در نیم کره چپ مغز هست
[ترجمه گوگل]تومور سناتور کندی در لوب سمت چپ مغز قرار دارد

5. The researchers found Einstein's parietal lobe was fifteen percent wider than those in the other people.
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که بخش آهیانه ای Einstein ۱۵ درصد بیشتر از بقیه مردم است
[ترجمه گوگل]محققین دریافتند که لوب موی اینشتین پانزده درصد گسترده تر از افراد دیگر است

6. Specifically, we saw activation in the precuneus, a parietal lobe region very close to where the kinesthetic representation of the legs resides.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، ما فعال سازی را در the، بخش بخش آهیانه ای بسیار نزدیک به جایی که نمایش kinesthetic پاها در آن ساکن است، دیدیم
[ترجمه گوگل]به طور خاص، ما شاهد فعال شدن در precuneus، یک منطقه لوب پاریتال بسیار نزدیک به جایی که نمایندگی جنبش پاها ساکن است

7. Right parietal lobe (supramarginal gyrus ) was engaged only in the complex task might because this region were involved in visuospatial memory and processing.
[ترجمه ترگمان]بخش آهیانه راست (gyrus supramarginal)تنها در این کار پیچیده دخیل بوده است، زیرا این منطقه در حافظه و پردازش فضای بصری دخیل بوده است
[ترجمه گوگل]لوب عضلانی راست (gyrus supramarginal) فقط در کار پیچیده مشغول بود، زیرا این منطقه در حافظه و پردازش مجسم شده بود

8. Defects of body in ge may be more likely with a stroke centered in the lower portions of the parietal lobe.
[ترجمه ترگمان]نقص های پیکر در جنسیت ممکن است بیشتر با یک ضربه در قسمت پایین بخش آهیانه ای قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]نقص در بدن در ge ممکن است با سکته مغزی که در قسمت های پایین تر لبه تیریت قرار دارد، بیشتر باشد

9. And the motor strip is part of the frontal lobe, forming its rear border with the parietal lobe.
[ترجمه ترگمان]و نوار موتور بخشی از بخش جلویی مغز است و مرز پشت خود را با بخش آهیانه ای ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]نوار موتور بخشی از لوب فرونتال است، که مرز عقب آن را با لوب پاریتال تشکیل می دهد

10. One is the inferior temporal cortex and the other the inferior parietal lobe.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها قشر گیجگاهی میانی و دیگری بخش آهیانه ای پایینی است
[ترجمه گوگل]یکی قشر مادون قرمز پایین و دیگری لوب رحم پایین تر است

11. This is implied by the dyspraxia that sometimes occurs in frontal or parietal lobe disease in the absence of paralysis.
[ترجمه ترگمان]این امر توسط the که گاهی در بیماری های بخش قدامی یا آهیانه ای رخ می دهد و در غیاب فلج رخ می دهد، به کار می رود
[ترجمه گوگل]این در معرض دیسپراکسی است که گاهی اوقات در بیماری لوب پیشانی یا پاریتال در غیاب فلج اتفاق می افتد

12. Yet it has many reciprocal connections to the temporal lobe and the parietal lobe, big pipelines through the white matter.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارتباط متقابل بسیاری با لوب گیجگاهی و بخش آهیانه ای و خطوط لوله بزرگ از طریق ماده سفید دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباطات متقابل زیادی با لوب تمپورال و لوب تمایل، خطوط لوله بزرگ از طریق ماده سفید دارد

13. Apraxia arises from lesion to the regions associated with preparation and planning for the motor act, specifically the supramarginal gyrus of the parietal lobe, Broca's area, and the SMA.
[ترجمه ترگمان]Apraxia ناشی از lesion به مناطق مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل موتور، به ویژه قشر supramarginal بخش آهیانه ای، ناحیه بروکا و the است
[ترجمه گوگل]آپراکسی ناشی از ضایعه به مناطق مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل حرکتی است، به طور خاص، gyrus supramarginal از لوب پاریتال، منطقه Broca و SMA

14. There is the frontal lobe, easy to remember, it's part in front, the parietal lobe, the occipital lobe, and the temporal lobe.
[ترجمه ترگمان]بخش جلویی مغز است، به راحتی به یاد داشته باشید، بخش جلویی بخش آهیانه ای، بخش پس سر و بخش موقتی قرار دارد
[ترجمه گوگل]لوب فرونتال وجود دارد، به راحتی قابل یادآوری است، قسمت جلو، لوب تمایل، لوب آوندی و لوب زمانی است

15. Senator Kennedy's summer [ tumor ] is a ( in the ) left pritor global [ parietal lobe ] of the brain.
[ترجمه ترگمان][ tumor ] در تابستان (tumor)یک تومور (در بخش آهیانه ای)از مغز (بخش آهیانه ای)خارج از مغز است
[ترجمه گوگل]تابستان سناتور کندی [تومور] (در سمت چپ) سمت چپ جهانی (لوب عادی) مغز است

پیشنهاد کاربران

لوب آهیانه
توضیح : که منطقه درک حسی است ( تشخیص حس های پیکری )


کلمات دیگر: