1. Monthly costs can rise or fall unpredictably.
[ترجمه ترگمان]هزینه های ماهانه می تواند غیرقابل پیش بینی یا غیرقابل پیش بینی باشد
[ترجمه گوگل]هزینه های ماهانه می تواند غیر قابل پیش بینی باشد
2. The extremes of a statistical distribution represent unpredictably rare individual events, which have very low values of statistical probability.
[ترجمه ترگمان]افراط در توزیع آماری حوادث فردی نادری را نشان می دهد که مقادیر بسیار پایینی از احتمال آماری دارند
[ترجمه گوگل]افراطهای توزیع آماری حوادث غیر منتظره ای فرد را نشان می دهد که دارای مقادیر بسیار کمی از احتمال آماری است
3. Yet the world champion is so unpredictably gifted that one on-song display could easily enable her to sweep aside the opposition.
[ترجمه ترگمان]با این حال، قهرمان جهانی به گونه ای غیرقابل پیش بینی است که یک نمایش در آهنگ می تواند به آسانی او را قادر سازد تا مخالفت خود را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]با این حال قهرمان جهان به طرز غیرقابل پیش بینی ایجاب می کند که یک نمایش روی صفحه نمایش به راحتی بتواند او را کنار بگذارد
4. Thus, the person may rapidly and unpredictably veer from one extreme of a symptom to the other.
[ترجمه ترگمان]از این رو، فرد ممکن است به سرعت و غیرقابل پیش بینی از یک جهت به دیگری تغییر جهت دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرد ممکن است به سرعت و به طور غیر منتظره ای از یک افراط علامت به دیگری منتقل شود
5. Unfortunately, the demand curve may shift unpredictably, making control very difficult.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، منحنی تقاضا ممکن است غیرقابل پیش بینی، و کنترل را بسیار دشوار کند
[ترجمه گوگل]متاسفانه منحنی تقاضا ممکن است غیر قابل پیش بینی شود و کنترل بسیار دشوار است
6. Unpredictably, regions of strong and tangled magnetic fields arise, causing sunspots and bright active regions.
[ترجمه ترگمان]unpredictably، مناطقی از میدان های مغناطیسی قوی و پیچیده به وجود می آیند، که باعث ایجاد لکه نوری و یا مناطق فعال روشن می شوند
[ترجمه گوگل]غیر قابل پیش بینی، مناطق مغناطیسی قوی و درهم و برهم افزایشی ایجاد می شود که موجب ایجاد لکه های خورشیدی و مناطق فعال فعال می شود
7. Without such orders from the ground, satellites can unpredictably over months.
[ترجمه ترگمان]ماهواره ها بدون هیچ دستوری از زمین می توانند ماه ها طول بکشند
[ترجمه گوگل]ماهواره ها بدون چنین دستوراتی از زمین می توانند در عرض چند ماه غیر قابل پیش بینی باشند
8. His sermons were unpredictably witty and satirical as well as eloquent.
[ترجمه ترگمان]مواعظ او، unpredictably و هجو، و همچنین فصیح بودند
[ترجمه گوگل]خطبه های او به طور غیر منتظره ای سرشار از وحشی و طنز و همچنین سخنرانی بود
9. As a result they sometimes swerve unpredictably, making life even harder for the players.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آن ها به صورت غیرقابل پیش بینی عمل می کنند و زندگی را برای بازیکنان سخت تر می کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، آنها گاهی اوقات غیر قابل پیش بینی می شوند و زندگی را برای بازیکنان سخت تر می کنند
10. I when read this book[sentence dictionary], the mood generally unpredictably likely on the stock market.
[ترجمه ترگمان]من زمانی که این کتاب [ فرهنگ لغت \" ] را مطالعه می کنم، حالت به طور کلی در بازار سهام پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]من وقتی این کتاب را خوانده ام [واژه فرهنگ لغت]، خلق و خو به طور کلی به طور غیر منتظره به احتمال زیاد در بازار سهام
11. Economies are behaving unpredictably and will continue to do so.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد رفتاری غیرقابل پیش بینی دارد و به این کار ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]اقتصادهای غیرقابل پیش بینی رفتار می کنند و همچنان این کار را ادامه خواهند داد
12. Conflict in close relationships often occurs privately and unpredictably.
[ترجمه ترگمان]تعارض در روابط نزدیک اغلب بصورت خصوصی و غیرقابل پیش بینی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]مناقشات در روابط نزدیک اغلب به طور خصوصی و غیر قابل پیش بینی رخ می دهد
13. News itself unpredictably, otherwise it is not news.
[ترجمه ترگمان]خود نیوز به طور غیرقابل پیش بینی پیش بینی کرد، در غیر این صورت خبری نیست
[ترجمه گوگل]اخبار خود را غیر قابل پیش بینی، در غیر این صورت اخبار نیست
14. Yes, climate on this highland always changes unpredictably.
[ترجمه ترگمان]بله، آب و هوا در این مناطق کوهستانی همیشه غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]بله، آب و هوا در این سرزمین همیشه غیر قابل پیش بینی است
15. This dilemma has become more acute now that wheat prices tend to behave unpredictably.
[ترجمه ترگمان]اکنون که قیمت گندم غیرقابل پیش بینی است، این وضعیت دشوار شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این معضل شدیدتر شده است زیرا قیمت گندم به طور غیر منتظره ای رفتار می کند