نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی، از حفظ، از بر
by heart
نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی، از حفظ، از بر
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: by memory; without the aid of writing or other reminders.
- She knows the song by heart.
[ترجمه زهرا] او آهنگ را از صمیم قلب می شناسد.
[ترجمه Fari] او اهنگ را از حفظ میداند
[ترجمه ترگمان] اون آهنگ رو ازبر می دونه[ترجمه گوگل] او آهنگ را با قلب می شناسد
• out of memory, memorized, not written
جملات نمونه
1. Try to learn by heart these English words and phrases.
[ترجمه محمد رحیم زادگان] سعی کن این لغات و عبارات انگلیسی را حفظی یادبگیری.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید این کلمات و عبارات انگلیسی را با قلب یاد بگیرید[ترجمه گوگل]سعی کنید با قلب این کلمات و عبارات انگلیسی یاد بگیرید
2. You should learn these words by heart.
[ترجمه ترگمان]باید این کلمات رو با قلب یاد بگیری
[ترجمه گوگل]شما باید این کلمات را با قلب یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]شما باید این کلمات را با قلب یاد بگیرند
3. I've got this poem off by heart already.
[ترجمه ترگمان]همین حالا این شعر را ازبر می دانم
[ترجمه گوگل]من این شعر را با قلب دارم
[ترجمه گوگل]من این شعر را با قلب دارم
4. Actors have to learn their lines by heart.
[ترجمه ترگمان]بازیگران باید خطوط خود را با قلب یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]بازیگران باید خطوط خود را با قلب یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]بازیگران باید خطوط خود را با قلب یاد بگیرند
5. The actor knows his lines by heart.
[ترجمه ترگمان]بازیگر خطوط خود را ازبر می داند
[ترجمه گوگل]بازیگر خطوط خود را با قلب آشنایی می دهد
[ترجمه گوگل]بازیگر خطوط خود را با قلب آشنایی می دهد
6. The boy learned the poem by heart.
[ترجمه ترگمان]پسر شعر را ازبر کرد
[ترجمه گوگل]پسر شعر را با قلب به یاد آورد
[ترجمه گوگل]پسر شعر را با قلب به یاد آورد
7. Many people have been struck down by heart disease.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد دچار بیماری قلبی شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم از بیماری های قلبی رنج می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم از بیماری های قلبی رنج می برند
8. She got a passage off by heart.
[ترجمه ترگمان] اون با قلب یه راهی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او از قلب عبور کرد
[ترجمه گوگل]او از قلب عبور کرد
9. She's learnt the whole speech off by heart.
[ترجمه ترگمان]او تمام نطق را ازبر کرده بود
[ترجمه گوگل]او کل قضیه را با قلب آموخته است
[ترجمه گوگل]او کل قضیه را با قلب آموخته است
10. Mack knew this passage by heart.
[ترجمه ترگمان]ماک این سفر را ازبر می دانست
[ترجمه گوگل]مک این قضیه را با قلب آشنایی داد
[ترجمه گوگل]مک این قضیه را با قلب آشنایی داد
11. Learn the first two verses of the poem by heart.
[ترجمه ترگمان]دو بیت اول شعر را با قلب یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]دو شعر اول شعر را با قلب یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]دو شعر اول شعر را با قلب یاد بگیرید
12. Britain is the world leader in deaths caused by heart disease.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا رهبر جهانی مرگ های ناشی از بیماری قلبی است
[ترجمه گوگل]بریتانیا رهبر جهانی در مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی است
[ترجمه گوگل]بریتانیا رهبر جهانی در مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی است
13. In November, Bufford dies of uremia, complicated by heart disease.
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، Bufford در اثر بیماری قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، بوفورد از اورهیا میمیرد، که بیماری قلبی پیچیده است
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، بوفورد از اورهیا میمیرد، که بیماری قلبی پیچیده است
14. I got the periodic table off by heart.
[ترجمه ترگمان]من جدول تناوبی رو از ته قلبم گرفتم
[ترجمه گوگل]من جدول تناوبی را با قلب گرفتم
[ترجمه گوگل]من جدول تناوبی را با قلب گرفتم
15. Then by heart, she walked the long mile by the deserted farmland lot with the funny sign.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، با قلبی پر زرق و برق، مایل ها دورتر در زمین های متروک قدم زد
[ترجمه گوگل]سپس با قلب، او با علامت خنده دار، طول جغرافیایی زیادی را با زادگاه بی سرزمین راه می انداخت
[ترجمه گوگل]سپس با قلب، او با علامت خنده دار، طول جغرافیایی زیادی را با زادگاه بی سرزمین راه می انداخت
پیشنهاد کاربران
از حفظ، از بر
by memorizing
از حفظ
از حفظ
از بَر Learn by heart
از بَر Learn by heart
کلمات دیگر: