• (slang) feel depressed and sad, feel gloomy
feel blue
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
احساس دپرسی و ناراحتی ( همون افسردگی دقیقا )
یک اصطلاح به معنای ناراحت و دپرس بودن
احساس بنفش
احساس صورتی
و فراتر سفر به ماورا تا اله میترا و اله روکسانا و اله اوم شیوا
احساس صورتی
و فراتر سفر به ماورا تا اله میترا و اله روکسانا و اله اوم شیوا
پَکَر بودن
احساس ناراحتی داشتن، افسرده بودن
یک اصطلاح است به معنی احساس عصبانیت
پکرم
به نظر من به معنی ناراحت بودم یا همان افسرده بودن یا احساس بکر بودن
بی دل و دماغ ، بی دل و حوصله
افسردگی غیر قابل حل
حال ِ بَد از نظر روحی
احساس ناراحتی، غصع و تا حدودی افسردگی
معنی واژه feel blue به این معنا می تونه باشه :
👇🏻👇🏻👇🏻
احساس آرامش
برای مثال :
کسی ازتون می پرسه
What time you feel blue?
شما باید بگین که چه زمانی احساس آرامش میکنید
مثلا:
When I listen to music I feel blue
👇🏻👇🏻👇🏻
احساس آرامش
برای مثال :
کسی ازتون می پرسه
What time you feel blue?
شما باید بگین که چه زمانی احساس آرامش میکنید
مثلا:
When I listen to music I feel blue
بیانگر احساس افسردگی و ناراحتی می باشد، پکر بودن، بی حوصله بودن
بی حوصله و پکر بودن
Be depressed or sad, as in I was really feeling blue after she told me she was leaving. The use of blue to mean “sad”
don't have feel well
احساس افسردگی
کلمات دیگر: