کلمه جو
صفحه اصلی

snake oil


روغن مار (که خواص اغراق آمیز به آن نسبت می دهند)، داروی قلابی، داروهایی که ادم دوره گرد بدون صلاحیت نسخه نویسی تبلیغ میکند، دوای ضد زهرمار

انگلیسی به فارسی

داروهایی که آدم دوره گرد (بدون صلاحیت نسخه نویسی)تبلیغ می‌کند ، دوای ضد زهرمار


روغن مار، دوای ضد زهرمار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any preparation that has no real medicinal value and is fraudulently sold as a cure for many ills.

• liquid that is sold as a cure-all medication by traveling salesman (usually as a scam); deception, trickery, fraud (slang)

مترادف و متضاد

worthless preparation


Synonyms: nostrum, quack remedy


جملات نمونه

1. Perhaps, when the shouting from snake oil salesmen subsides, our leaders will find a way to forge a bipartisan solution.
[ترجمه ترگمان]شاید، هنگامی که فریاد فروشندگان روغن مار فرو می نشیند، رهبران ما راهی برای ایجاد یک راه حل دو حزبی پیدا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]شاید زمانی که فریاد فروشندگان مار مارها کاهش پیدا کند، رهبران ما راهی برای راه اندازی یک راه حل دو جانبه پیدا خواهند کرد

2. They'll react as if you're selling snake oil.
[ترجمه ترگمان]طوری واکنش نشان می دهند که انگار داری روغن مار را می فروشی
[ترجمه گوگل]آنها واکنش نشان می دهند اگر شما مار مار را به فروش می رسانید

3. Optimizers are nothing but snake oil.
[ترجمه ترگمان]Optimizers چیزی جز روغن مار نیستند
[ترجمه گوگل]بهینه سازان چیزی جز مار مار نیستند

4. Selling need not be about snake oil and ripping people off.
[ترجمه ترگمان]فروش نباید در مورد روغن مار باشد و مردم را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]فروش باید در مورد روغن مار و جمع کردن مردم باشد

5. The term snake oil comes from the 19th-century American practice of selling cure-all elixirs in traveling medicine shows.
[ترجمه ترگمان]واژه روغن مار از شیوه نوین فروش داروهای گیاهی در قرن ۱۹ میلادی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'مار مار' از تجربیات آمریکایی قرن نوزدهم در مورد فروش اکسیرها در نمایش داروهای مسافرتی است

6. Ryan:Sounds like snake oil to me. Ugh, and it smells terrible.
[ترجمه ترگمان]به نظر من روغن مار میاد اه، و بوش خیلی وحشتناکه
[ترجمه گوگل]رایان به نظر می رسد مانند مار مار به من اوه و بوی وحشتناکی دارد

7. In any case, some of the financial snake oil peddled at the height of the housing bubble was bad for saving.
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، برخی از the های نفتی مار در ارتفاع حباب مسکن برای پس انداز کردن بد بودند
[ترجمه گوگل]در هر صورت، برخی از مار مار مارک در اوج حباب مسکن فرو رفته بود و برای صرفه جویی بد بود

8. That's why the snake oil salesmen are so "successful" . . . they capitalize on the feelings of inadequacies that other people have. I think that's horrible.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل فروشندگان روغن مار تا این حد موفق هستند آن ها روی احساساتی که دیگران دارند سرمایه گذاری می کنند من فکر می کنم این وحشتناک است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل فروشندگان مار مار بسیار موفق هستند آنها بر احساسات بی نظیری که افراد دیگر دارند، سرمایه گذاری می کنند فکر می کنم این وحشتناک است

9. To the shame and chagrin of the snake oil pedlars, science has been of no help in supporting any of these claims.
[ترجمه ترگمان]به موجب شرمساری و اندوه of روغن مار، علم هیچ کمکی به حمایت از این ادعاها نکرده است
[ترجمه گوگل]به علت شرم و ترس و وحشت زده از pedlars مار مار، علم در حمایت از هر یک از این ادعاها هیچ کمک نمی کند

10. Once while performing at the Riviera Hotel in Las Vegas, he was presenting a "pitchman act, " playing the role of a "snake oil" salesman from the wild west.
[ترجمه ترگمان]زمانی که در هتل \"Riviera\" در لاس وگاس اجرا می شد، او یک \"اقدام pitchman\" را اجرا می کرد که نقش یک فروشنده \"روغن مار\" از غرب وحشی را بازی می کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او در هتل Riviera در لاس وگاس بازی کرد، او نقش 'قاتل' را بازی کرد و نقش یک فروشنده مار را از غرب وحشی بازی کرد

11. Where there is desperation, snake oil salesman cannot be far behind.
[ترجمه ترگمان]جایی که ناامیدی وجود دارد، فروشنده روغن مار نمی تواند خیلی عقب باشد
[ترجمه گوگل]فروش ناخالص مارها نمیتواند به مراتب ناامیدکننده باشد

12. That's why the snake oil salesmen are so "successful" . . . they capitalize on the feelings of inadequacies that other people have.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل فروشندگان روغن مار تا این حد موفق هستند آن ها روی احساساتی که دیگران دارند سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل فروشندگان مار مار بسیار موفق هستند آنها بر احساسات بی نظیری که افراد دیگر دارند، سرمایه گذاری می کنند

13. But Mr. McCain is selling the same old snake oil, claiming that deregulation and tax cuts cure all ills.
[ترجمه ترگمان]اما آقای مک کین در حال فروش همان روغن مار قدیمی است و ادعا می کند که آزادسازی و کاهش مالیات همه مشکلات را درمان می کند
[ترجمه گوگل]اما آقای مک کین همان مارک قدیمی مارک را به فروش می رساند، ادعا می کند که کاهش قوانین و مقررات مالیاتی، تمام مشکلات را درمان می کند

14. For all his odd and scary views, Buchanan has played the fear card like a snake oil salesman hawking eternal life.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مناظر عجیب و ترسناک، گتسبی کارت ترس مانند یک فروشنده روغن مار را بازی کرده است که زندگی جاوید را به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]برای همه دیدگاه های عجیب و غریب او، بوکانان کارت ترس را مانند یک فروشنده مار مارک هاوکس زندگی ابدی بازی کرده است

پیشنهاد کاربران

راه حل بی فایده

کلاهبرداری، شیادی، حقه بازی. اصطلاحا اگر گفته شود که کسی روغن مار می فروشد یعنی در حال کلاهبرداری است.


کلمات دیگر: