کلمه جو
صفحه اصلی

account for something

پیشنهاد کاربران

to be the reason for something

To be a particular amount or part of sth

Ex:
Leisure accounted for the highest proportion

1. تشکیل دادن،
2. توضیح دلیل اتفاق چیزی،
3. یه توضیح قانع کننده برای اتفاقی که افتاده ،
4. سرشماری ( شمارش ) افراد یک گروه بعد از اتفاقی


کلمات دیگر: