کلمه جو
صفحه اصلی

transiently

انگلیسی به فارسی

گذرا


انگلیسی به انگلیسی

• fleetingly, short-lived, provisionally, temporarily, impermanently

جملات نمونه

1. Simply a state in which the individual happens transiently to be perfectly adapted to his environment.
[ترجمه ترگمان]به بیان ساده، وضعیتی که در آن فرد برای مدت کوتاهی برای سازگار شدن با محیط خود اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]به سادگی یک حالت که در آن شخص متناوب به طور کامل به محیط خود سازگار است

2. This is useful to protect your data by transiently mounting your file using the loop device when needed.
[ترجمه ترگمان]این برای حفاظت از داده های شما از طریق انتقال دادن فایل شما با استفاده از دستگاه حلقه در زمان نیاز مفید است
[ترجمه گوگل]این امر برای محافظت از داده های شما مفید است، به صورت موقت نصب فایل شما با استفاده از دستگاه حلقه در صورت نیاز

3. This is a kind of us together transiently and the angels waiting to, basically, take her.
[ترجمه ترگمان]این نوعی از ما برای موقتا کنار هم قرار می گیرد و فرشتگان منتظر هستند تا اساسا او را بگیرند
[ترجمه گوگل]این یک نوع از ما با هم گذرا و فرشتگان در انتظار، اساسا، او را

4. The loads only affect the construction transiently and only occur where extreme operating conditions for the equipment or plant department are encountered.
[ترجمه ترگمان]این بارها برای مدت کوتاهی بر ساخت وساز تاثیر می گذارند و تنها در جایی رخ می دهند که شرایط عملیاتی شدید برای تجهیزات یا دپارتمان کارخانه با آن مواجه هستند
[ترجمه گوگل]بارها فقط بر روی ساخت و ساز موقت تأثیر می گذارند و فقط زمانی رخ می دهد که شرایط عملیاتی شدید برای تجهیزات و یا بخش گیاه مواجه می شوند

5. The recipe recipient transiently made the conscientious alien client unconscious.
[ترجمه ترگمان]گیرنده دستورالعمل، موقتا باعث بی هوش کردن مشتری خارجی با وجدان شد
[ترجمه گوگل]گیرنده دستور العمل به طور موقت به مشتری بی عاطفه وجدان ناخودآگاه ساخته شده است

6. Causes of syncope include any process that transiently reduces cerebral perfusion.
[ترجمه ترگمان]علل of شامل هر فرآیندی است که موقتا perfusion مغزی را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]علل سنکوپ شامل هر فرایندی می شود که پیوند مغزی را به طور موقت کاهش می دهد

7. "What we can say," Dr. Dahabreh concluded, "is that for a brief period of time" after you exercise, you have a "transiently increased risk" of something going wrong with your heart.
[ترجمه ترگمان]دکتر Dahabreh به این نتیجه رسید که \"آنچه که ما می توانیم بگوییم این است که برای مدت زمان کوتاهی پس از ورزش، شما\" خطر افزایش موقت \" چیزی که در قلب شما اتفاق می افتد را به طور موقت افزایش داده است
[ترجمه گوگل]دکتر Dahabreh می گوید: 'آنچه که می توان گفت، این است که برای یک دوره زمانی کوتاه' پس از ورزش، شما یک 'خطر موقت افزایش یافته' از چیزی که اشتباه با قلب شما است

8. He addresses ideals that arouse yearning transiently.
[ترجمه ترگمان]او ideals را خطاب قرار می دهد که برای مدت کوتاهی آرزو می کنند
[ترجمه گوگل]او ایده آل هایی را مطرح می کند که طغیان موقت را تحریک می کنند

9. He transiently transferred to Treasury and set a trap to compensate for his trivial loss.
[ترجمه ترگمان]او برای مدت کوتاهی به خزانه انتقال یافت و دامی برای جبران فقدان ناچیز او تعیین کرد
[ترجمه گوگل]او به طور مداوم به خزانه منتقل شد و دام را برای جبران خسارت ناچیز خود تنظیم کرد

10. While sustaining the working memory of visual stimuli, the rhythmic activity of the subject's different brain areas were transiently synchronised.
[ترجمه ترگمان]در حالی که حفظ حافظه کار محرک بصری، فعالیت ریتمیک مناطق مختلف مغز موقتا در حال برنامه ریزی است
[ترجمه گوگل]در حالی که حفظ حافظه کاری محرک های بصری، فعالیت ریتمیک مغزهای ذهنی مختلف موضوع هماهنگ بود

11. As the monkey looked at the face, blood vessels supplying nerve cells in the visual part of the monkey's brain transiently swelled in exactly the same pattern.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که میمون به چهره نگاه کرد، رگ های خونی که سلول های عصبی را در بخش بینایی مغز میمون تامین می کردند، به طور موقت با همان الگوی رشد کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که میمون به صورت نگاه کرد، رگهای خونی که سلولهای عصبی را در قسمت بصری مغز میمون به طور دقیق به همان الگوی افزایش دادند

12. Conclusion: Subtractive immunization techniques could be used to analyze the transiently expressed antigens of hepatoma apoptotic cells.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تکنیک های ایمن سازی subtractive را می توان برای آنالیز گذرا آنتی ژن موجود در سلول های apoptotic hepatoma مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تکنیک های ایمن سازی کمتری می تواند برای تجزیه و تحلیل آنتی ژن های موقت تجویز سلول های آپوپتوز هپاتوما استفاده شود

13. Singer demonstrated that a huge population of neurons between the thalamus and the cerebral cortex transiently fire together at a frequency of 40 times a second.
[ترجمه ترگمان]خواننده نشان داد که تعداد زیادی از نورون ها بین تالاموس و قشر مخ در مدت ۴۰ بار در ثانیه با هم کنار هم قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]خواننده نشان داد که جمعیت زیادی از نورونهای بین تالاموس و قشر مغزی به طور موقت با سرعت 40 بار در ثانیه به آتش می روند

14. A high success rate should be expected, with the realization that some patients remain in sinus rhythm transiently, only to revert back to AF.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه برخی از بیماران برای مدت کوتاهی در آهنگ سینوس باقی می مانند، نرخ موفقیت بالا باید مورد انتظار باشد، تنها برای بازگشت به AF
[ترجمه گوگل]انتظار می رود میزان موفقیت بالا با در نظر گرفتن این باشد که برخی از بیماران به طور موقت در ریتم سینوسی باقی می مانند و تنها به بازگشت به AF ​​می پردازند

پیشنهاد کاربران

به طور گذرا، به طور موقتی

به طور موقتی



کلمات دیگر: