کلمه جو
صفحه اصلی

sightsee

انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sightsees, sightseeing, sightsaw, sightseen
• : تعریف: to tour about for the purpose of sightseeing.

• visit tourist sites, travel about and visit attractions

جملات نمونه

1. I'll have to scrape together some money for a sight-seeing trip.
[ترجمه ترگمان]باید کمی پول جمع کنم تا بتونم یه سفر رو ببینم
[ترجمه گوگل]من باید پول نقد برای سفر دیدنی را با هم جمع کنیم

2. Sight-seeing never palled on him.
[ترجمه ترگمان]دید که هیچ وقت چشمش به او نیفتاده است
[ترجمه گوگل]چشم انداز هرگز بر او پوشیده نیست

3. Undeterred, the band went sight-seeing around the various trouble spots, getting their pictures taken besides security gates and confused-looking squaddies.
[ترجمه ترگمان]undeterred، گروه از نظر ناپدید شدند - در اطراف نقاط مشکل مختلف دید که تصاویر آن ها به غیر از گیتس امنیتی و looking گیج شده بود
[ترجمه گوگل]Undeterred، گروه تماشا را در اطراف نقاط مختلف دردسر، گرفتن عکس خود را در کنار دروازه های امنیتی و squaddies به نظر می رسد ظاهر می شود

4. It gave sight-seeing a whole new dimension.
[ترجمه ترگمان]دیدن یک بعد کاملا جدید را دید
[ترجمه گوگل]این یک بعد کاملا جدید را دید

5. Sight-seeing tours with guides leave Waverley Bridge at frequent intervals each day.
[ترجمه ترگمان]تورهای دیدن با راهنما در فواصل مکرر هر روز پل ویورلی را ترک می کنند
[ترجمه گوگل]تورهای دیدنی با راهنماها هر روز با فواصل مکرر پل Waverley Bridge را ترک می کنند

6. He and took me on a short sight-seeing trip to the Qutab Minar.
[ترجمه ترگمان]او مرا به یک سفر کوتاهی برد - دیدن سفر به the Qutab
[ترجمه گوگل]او و من را در یک سفر کوتاه دیداری به مکتب Qutab برد

7. Afterwards, there was still time for a spot of shopping and sight-seeing before embarking for home after a very enjoyable day.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، هنوز زمان برای خرید و دید کافی وجود داشت که بعد از یک روز بسیار لذت بخش به خانه باز می گشت
[ترجمه گوگل]بعد از آنکه یک روز بسیار لذت بخش بود، هنوز هم برای خرید و دیدار قبل از رفتن به خانه بود

8. For other sight-seeing tours, including places of interest outside the city, consult any tourist agency or hotel porter.
[ترجمه ترگمان]برای دیگر تورهای دیدن، از جمله مکان های مورد علاقه خارج از شهر، با هر آژانس توریستی یا دربان هتل مشورت کنید
[ترجمه گوگل]برای سایر تورهای دیدنی، از جمله مکان های مورد علاقه در خارج از شهر، با هر آژانس توریستی و یا حمل و نقل هتل مشورت کنید

9. and I'll go do my thing and sightsee? Really?
[ترجمه ترگمان]و من میرم سراغ کار خودم و \"sightsee\"؟ واقعا؟
[ترجمه گوگل]و من می روم چیزی را انجام دهم و به تماشای آن می روم؟ واقعا؟

10. At last, the paper takes mountain-sea sightsee tour and culture folklore tour as important items which is constructed in Lianyungang city currently.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این روزنامه سفره ای دریایی به دریا نوردی و تور فرهنگ فرهنگ را به عنوان آیتم های مهم که در شهر Lianyungang در حال حاضر ساخته شده است، می گیرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله گردش توریستی کوهستانی و تورهای فرهنگی فرهنگی را به عنوان اقلام مهمی که در حال حاضر در شهر لیانیانگانگ ساخته می شود، می گیرد

11. She thinks it's a nice place to sightsee and shop.
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه اینجا جای خوبیه برای خرید و خرید
[ترجمه گوگل]او فکر می کند این مکان جالب برای دیدار و خرید است

12. One day tour to Lushun ( Port Arthur), sightsee the Tiger Tail Scenic Area and go back to Dalian in late afternoon.
[ترجمه ترگمان]یک روز سفر به Lushun (پورت آرتور)، در اواخر بعد از ظهر به \"دالیان\" برد و به دالیان در اواخر بعد از ظهر باز می گردد
[ترجمه گوگل]یک سفر روزانه به لوشان (بندر آرتور)، به منطقه صحرایی ببر نگاهی بیندازید و در اواخر بعد از ظهر به دالیان برگردید

13. I'm here to sightsee .
[ترجمه ترگمان]من اینجا برای sightsee هستم
[ترجمه گوگل]من اینجا هستم که می بینم

14. Visit Triumphal arch, Avenue des Champs Elysees, la Place de la Concordevisit the opera and sightsee in the downtown of Paris.
[ترجمه ترگمان]از arch، خیابان شانزه لیزه، میدان de، اپرا و sightsee در مرکز شهر پاریس بازدید کنید
[ترجمه گوگل]بازدید قصر Triumphal، خیابان Champs Elysees، Place de la Concordevisit، اپرا و گشت و گذار در مرکز شهر پاریس

15. With such a unique and unspoiled setting, Jay Peak can provide its vacationing public an opportunity to hike, bike, fish, sail and sightsee in a setting that is truly undeveloped.
[ترجمه ترگمان]جی قله با چنین فضایی منحصر به فرد و بکر می تواند فرصتی برای تعطیلات، دوچرخه سواری، ماهی، قایقرانی و قایقرانی در فضایی که واقعا توسعه نیافته است را فراهم کند
[ترجمه گوگل]با چنین محیطی منحصر به فرد و ناامن، جی پیک می تواند برای تعطیلات عمومی، فرصتی برای پیاده روی، دوچرخه، ماهی، بادبانی و گشت و گذار در محیطی که واقعا توسعه نیافته است، فراهم کند

پیشنهاد کاربران

به دیدن مکان های دیدنی و گردشگری رفتن

گشت و گذار


کلمات دیگر: