نایژک، نایچه
bronchiole
نایژک، نایچه
انگلیسی به فارسی
نایژک، نایچه
برونشوییل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: bronchiolar (adj.)
مشتقات: bronchiolar (adj.)
• : تعریف: any of the small, thin-walled branches of a bronchial tube.
• bronchiolus, very small bronchial tube (anatomy)
جملات نمونه
1. Bronchiole -- Small branch of the bronchus that carries air to and from the alveoli.
[ترجمه ترگمان]Bronchiole - - شاخه کوچکی از the که هوا را حمل می کند و از آلوئولی جریان می یابد
[ترجمه گوگل]برونشویل - شاخه ای کوچک از برونکوس که هوا را به و از آلوئول ها حمل می کند
[ترجمه گوگل]برونشویل - شاخه ای کوچک از برونکوس که هوا را به و از آلوئول ها حمل می کند
2. Each respiratory bronchiole breaks up abundant generous alveolar ducts. A Lot of smaller and collapsed pulmonary alveolus have been observed surrounding the alveolar ducts.
[ترجمه ترگمان]هر دستگاه تنفسی، مجاری تنفسی بسیار سخاوتمندانه ای را قطع می کند تعداد زیادی از alveolus های ریوی کوچک تر و فروریخته در اطراف مجرای alveolar مشاهده شده اند
[ترجمه گوگل]هر برونشوی تنفسی، مجاری آلوئولار سخاوتمندانه را فرا می گیرد بسیاری از آلوئولوس ریه کوچکتر و سقوط کرده در اطراف مجاری آلوئولار مشاهده شده است
[ترجمه گوگل]هر برونشوی تنفسی، مجاری آلوئولار سخاوتمندانه را فرا می گیرد بسیاری از آلوئولوس ریه کوچکتر و سقوط کرده در اطراف مجاری آلوئولار مشاهده شده است
3. The end of the respiratory bronchiole has a sphincter.
[ترجمه ترگمان]پایان تنفس تنفسی a دارد
[ترجمه گوگل]پایان برونشوی تنفسی دارای یک اسفنکتر است
[ترجمه گوگل]پایان برونشوی تنفسی دارای یک اسفنکتر است
4. In occasional cases, the air-filled centrilobular bronchiole can be recognized as a rounded lucency within a centrilobular nodule.
[ترجمه ترگمان]در موارد گاه، the پر شده توسط هوا می تواند به عنوان یک lucency گرد در درون یک گره centrilobular شناخته شود
[ترجمه گوگل]در موارد گاه به گاه، برونشوی عضلانی مرکزی هوازی پر از هوا می تواند به عنوان یک گردن گرد در یک گره مرکزی غربالگری شناخته شود
[ترجمه گوگل]در موارد گاه به گاه، برونشوی عضلانی مرکزی هوازی پر از هوا می تواند به عنوان یک گردن گرد در یک گره مرکزی غربالگری شناخته شود
5. Pathologically, all layers of the respiratory bronchiole walls were involved.
[ترجمه ترگمان]pathologically، همه لایه های of تنفسی در آن دخیل بودند
[ترجمه گوگل]از لحاظ آسیب شناسی، تمام لایه های دیواره تناسلی برونشوی درگیر بودند
[ترجمه گوگل]از لحاظ آسیب شناسی، تمام لایه های دیواره تناسلی برونشوی درگیر بودند
6. Inflammatory cell infiltration and index of remodeling of bronchiole were detected.
[ترجمه ترگمان]نفوذ سلول التهابی و شاخص of of تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]نفوذ سلول های التهابی و شاخص بازسازی برونشوییل تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]نفوذ سلول های التهابی و شاخص بازسازی برونشوییل تشخیص داده شد
7. Exterior PS could relieve spasm of bronchiole smooth muscle and alleviate airway inflammation.
[ترجمه ترگمان]Exterior PS می تواند انقباض عضلانی را تسکین دهد و التهاب مجاری تنفسی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]بیرونی PS می تواند اسپاسم عضلات صاف برونشیت را کاهش دهد و التهاب هوا را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]بیرونی PS می تواند اسپاسم عضلات صاف برونشیت را کاهش دهد و التهاب هوا را کاهش دهد
8. Significant numbers of larvae reach the lungs and migrate to the bronchioles where they are killed by the animal's immune response.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از لارو به شش ها می رسند و به the که در واکنش ایمنی بدن حیوان کشته می شوند مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]تعداد قابل توجهی از لارو ها به ریه می رسند و به برونشیل ها مهاجرت می کنند که در اثر واکنش ایمنی بدن حیوانات کشته می شوند
[ترجمه گوگل]تعداد قابل توجهی از لارو ها به ریه می رسند و به برونشیل ها مهاجرت می کنند که در اثر واکنش ایمنی بدن حیوانات کشته می شوند
9. ResultsAmong the 180 deceased coal miners, there were 155 cases of chronic bronchitis, with a prevalence rate of 861%, mainly affecting bronchia and bronchiole.
[ترجمه ترگمان]در بین ۱۸۰ معدنچی زغال سنگ متوفی، ۱۵۵ مورد از برونشیت مزمن، با نرخ شیوع ۸۶۱ %، که به طور عمده بر bronchia و bronchiole اثر می گذارد، وجود داشت
[ترجمه گوگل]نتایج در بین 180 معدنچی ذغال سنگ، 155 مورد برونشیت مزمن وجود داشت که میزان شایع آن 861٪ بود که بیشتر به برونشی و برونشوی مبتلا می شد
[ترجمه گوگل]نتایج در بین 180 معدنچی ذغال سنگ، 155 مورد برونشیت مزمن وجود داشت که میزان شایع آن 861٪ بود که بیشتر به برونشی و برونشوی مبتلا می شد
10. It is seen that enlarged air spaces is communicated with proximal respiratory bronchioles and bronchioles, no narrow or incompleted narrow bronchiole were found.
[ترجمه ترگمان]مشاهده می شود که فضاهای هوای آزاد شده با bronchioles تنفسی مجاور و bronchioles انتقال داده می شود، هیچ bronchiole باریک و یا incompleted باریک پیدا نشد
[ترجمه گوگل]دیده می شود که فضاهای بالایی هوا با برونشیل های تنفسی و برونشویول های تنفسی ارتباط برقرار می کنند، برونشویک باریک باریک یا ناقص وجود ندارد
[ترجمه گوگل]دیده می شود که فضاهای بالایی هوا با برونشیل های تنفسی و برونشویول های تنفسی ارتباط برقرار می کنند، برونشویک باریک باریک یا ناقص وجود ندارد
11. The microanatomy changes can characterize with cellular granulocytes in the bronchiole and lung-bubble cavities.
[ترجمه ترگمان]تغییرات microanatomy می توانند با granulocytes سلولی در حفره های حباب و lung شناخته شوند
[ترجمه گوگل]تغییرات میکروآناتومی می تواند با گرانولوسیت های سلولی در حفره های برونش و حباب ریه مشخص شود
[ترجمه گوگل]تغییرات میکروآناتومی می تواند با گرانولوسیت های سلولی در حفره های برونش و حباب ریه مشخص شود
12. Breathing difficulties include shortness of breath, coughing, rattling and wheezing, normally as a result of the narrowing of the bronchiole tubes.
[ترجمه ترگمان]مشکلات تنفسی، تنگی نفس، سرفه، تکان دادن و خس خس کردن معمولا در نتیجه تنگ کردن لوله های bronchiole هستند
[ترجمه گوگل]مشکلات تنفسی شامل ضعف تنفس، سرفه، چرخش و خس خس سینه، به طور معمول به عنوان یک نتیجه از تنگ شدن لوله های برونشوی
[ترجمه گوگل]مشکلات تنفسی شامل ضعف تنفس، سرفه، چرخش و خس خس سینه، به طور معمول به عنوان یک نتیجه از تنگ شدن لوله های برونشوی
13. Subpleural nodules are not visible, and some nodules are clearly related to small airways or contain a central lucency, representing a centrilobular bronchiole.
[ترجمه ترگمان]گره های Subpleural قابل مشاهده نیستند و بعضی از گره ها به طور واضح به مجاری هوایی کوچک مربوط می شوند و یا شامل یک lucency مرکزی هستند که نشان دهنده a bronchiole است
[ترجمه گوگل]گره های زیرپورونی قابل مشاهده نیستند، و برخی از گره ها به روشنی به راه های هوایی کوچک مربوط می شوند و یا دارای یک لرزش مرکزی هستند، که نمایانگر برونشوی مرکزی است
[ترجمه گوگل]گره های زیرپورونی قابل مشاهده نیستند، و برخی از گره ها به روشنی به راه های هوایی کوچک مربوط می شوند و یا دارای یک لرزش مرکزی هستند، که نمایانگر برونشوی مرکزی است
14. Although the bacteria were not detected in lung, the pathologic changes were obvious such as abruption of microvilli from bronchiole and the necrosis area in lung.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این باکتری در شش تشخیص داده نشد، تغییرات pathologic مثل abruption of از bronchiole و بافت نکروز تومور رخ داد
[ترجمه گوگل]اگر چه باکتری در ریه تشخیص داده نشده بود، تغییرات پاتولوژیک مانند انقباض میکرو ویلی از برونشیول و ناحیه نکروز در ریه دیده شد
[ترجمه گوگل]اگر چه باکتری در ریه تشخیص داده نشده بود، تغییرات پاتولوژیک مانند انقباض میکرو ویلی از برونشیول و ناحیه نکروز در ریه دیده شد
پیشنهاد کاربران
bronchiole ( پزشکی )
واژه مصوب: نایژک
تعریف: هریک از گذرگاه های هوایی منشعب از نایژهها که فاقد غضروف و غدۀ مخاطی در دیواره است
واژه مصوب: نایژک
تعریف: هریک از گذرگاه های هوایی منشعب از نایژهها که فاقد غضروف و غدۀ مخاطی در دیواره است
کلمات دیگر: