فعل فعلی، فعل متعدی
transitive verb
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a verb that has a direct object. In the sentence, "My father owns a grocery store," "owns" is a transitive verb and "store" is the direct object.
• verb which describes an action performed on an object by using "the"
جملات نمونه
1. Can anyone give me an example of a transitive verb?
[ترجمه ........] ایا کسی میتواند یک نمونه از یک فعل تکراری به من بدهد�
[ترجمه ترگمان]آیا کسی می تواند یک نمونه از یک فعل را به من بدهد؟[ترجمه گوگل]آیا کسی میتواند یک نمونه از یک فعل تکراری را به من بدهد؟
2. Transitive verbs take a direct object.
[ترجمه الناز] افعال متعدی، مفعول مستقیم می گیرند.
[ترجمه ترگمان]افعال transitive یک هدف مستقیم می گیرند[ترجمه گوگل]افعال انتقالی یک شی مستقیم را می گیرند
3. Verbs that take object are called transitive verbs.
[ترجمه سارا] افعالی که مفعول میگیرند افعال متعدی نام دارند .
[ترجمه ترگمان]Verbs که مورد توجه قرار می گیرند افعال متعدی (متعدی)نام دارند[ترجمه گوگل]فعل هایی که شیء را می نامند، فعل های تکراری نامیده می شوند
4. A transitive verb takes an object.
[ترجمه هرمز صدری] هر فعل متعدی حداقل به یک مفعول مستقیم نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]متعدی یک جسم نیاز دارد[ترجمه گوگل]فعل فعلی یک شیء را می گیرد
5. Similarly, transitive verbs contrast directly with intransitive verbs, but only indirectly with adjectives.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه متعدی، افعال را مستقیما با افعال intransitive مقایسه می کنند، بلکه تنها به طور غیر مستقیم با صفات مشتق می شوند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، فعل های تکراری مستقیما با فعل های غیرمستقیم، اما فقط به طور غیر مستقیم با صفت ها، متضاد هستند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، فعل های تکراری مستقیما با فعل های غیرمستقیم، اما فقط به طور غیر مستقیم با صفت ها، متضاد هستند
6. The match between Chinese transitive verbs and their objects was manipulated in the present study to examine the presentation of object information in Chinese transitive verb lexicon.
[ترجمه ترگمان]تطابق بین افعال متعدی و اشیا آن ها در مطالعه حاضر به منظور بررسی ارائه اطلاعات شییی در واژه نامه اصطلاحات متعدد چینی دستکاری شد
[ترجمه گوگل]مطابقت فعل ها و اشیاء شفاهی چینی در مطالعه حاضر به منظور بررسی اطلاعات موجود در لغت نامه فعل لاتین چینی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مطابقت فعل ها و اشیاء شفاهی چینی در مطالعه حاضر به منظور بررسی اطلاعات موجود در لغت نامه فعل لاتین چینی مورد بررسی قرار گرفت
7. A transitive verb takes one or more than one objects.
[ترجمه ترگمان]متعدی یک یا بیش از یک چیز را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]یک فعل تکراری یک یا چندین اشیا را می گیرد
[ترجمه گوگل]یک فعل تکراری یک یا چندین اشیا را می گیرد
8. If it is a transitive verb, what is its object?
[ترجمه ترگمان]اگر این یک فعل است، هدف آن چیست؟
[ترجمه گوگل]اگر این یک فعل تکراری است، هدف آن چیست؟
[ترجمه گوگل]اگر این یک فعل تکراری است، هدف آن چیست؟
9. A transitive verb can takes an Object, and the Object appears after the verb.
[ترجمه ترگمان]متعدی می تواند یک شی را به دست آورد و شی بعد از the ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]فعل فعل می تواند یک Object را بگیرد و Object بعد از فعل ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]فعل فعل می تواند یک Object را بگیرد و Object بعد از فعل ظاهر می شود
10. This word is a transitive verb. We can use a noun or noun phrase as its direct object.
[ترجمه ترگمان]این کلمه متعدی است: ما می توانیم از عبارت اسمی یا اسمی به عنوان هدف مستقیم خود استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]این کلمه یک فعل تکراری است ما می توانیم از یک اسم اسم یا اسم به عنوان شی مستقیم آن استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]این کلمه یک فعل تکراری است ما می توانیم از یک اسم اسم یا اسم به عنوان شی مستقیم آن استفاده کنیم
11. There are 60 grammatical categories specified within this lexicon indicating such properties as transitive verb, plural noun, proper noun etc.
[ترجمه ترگمان]۶۰ مقوله گرامری در این واژه نامه وجود دارد که این ویژگی ها را به عنوان فعل و رسم، اسم جمع، اسم مناسب و غیره مشخص می کند
[ترجمه گوگل]60 مقالهای گرامری در این واژگانی مشخص شده است که نشان دهنده خواصی مانند فعل تکراری، اسم مستعار، اسم مستعار و غیره است
[ترجمه گوگل]60 مقالهای گرامری در این واژگانی مشخص شده است که نشان دهنده خواصی مانند فعل تکراری، اسم مستعار، اسم مستعار و غیره است
12. The result suggests that there is quite accurate object information in Chinese transitive verb lexicon, and the object information is presented by its semantic features.
[ترجمه ترگمان]نتیجه حاکی از آن است که اطلاعات شی کاملا دقیق در واژه نامه اصطلاحات متعدد چینی وجود دارد و اطلاعات شی توسط ویژگی های معنایی آن ارایه شده است
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که اطلاعات شیء کاملا دقیق در لغت نامه فعل لاتین چینی وجود دارد و اطلاعات شیء توسط ویژگی های معنایی آن ارائه شده است
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که اطلاعات شیء کاملا دقیق در لغت نامه فعل لاتین چینی وجود دارد و اطلاعات شیء توسط ویژگی های معنایی آن ارائه شده است
13. In this dictionary the mark 〔 T 〕 shows a transitive verb.
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ، علامت [ T ] متعدی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]علامت 〔T〕 در این فرهنگ لغت فعل را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]علامت 〔T〕 در این فرهنگ لغت فعل را نشان می دهد
پیشنهاد کاربران
فعل گذرا ( بی نیاز از مفعول، تنها نهاد لازم دارد )
فعلا متعدی - فعلی که نیاز به مفعول دارد.
افعالی که بعد از آنها حتما به مفعول نیاز داریم تا معنای جمله کامل شود. دقیقا مخالف افعالی که گذرا هستند .
transitive verb ( زبانشناسی )
واژه مصوب: فعل گذرا، فعل متعدی
تعریف: ← گذرا
واژه مصوب: فعل گذرا، فعل متعدی
تعریف: ← گذرا
کلمات دیگر: