(مثلا در اسکی) به یک سو لغزیدن، کج سریدن، (هواپیمایی) کج سری، لغزش به راست یا چپ یا پایین، یکور شدن، سرخوردن اتومبیل وامثال ان، یک برشدن یا سر خوردن اتومبیل ومانندان، بچه حرامزاده
sideslip
(مثلا در اسکی) به یک سو لغزیدن، کج سریدن، (هواپیمایی) کج سری، لغزش به راست یا چپ یا پایین، یکور شدن، سرخوردن اتومبیل وامثال ان، یک برشدن یا سر خوردن اتومبیل ومانندان، بچه حرامزاده
انگلیسی به فارسی
یکور شدن، سرخوردن (اتومبیل وامثال ان)
دست کشیدن
انگلیسی به انگلیسی
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sideslips, sideslipping, sideslipped
حالات: sideslips, sideslipping, sideslipped
• (1) تعریف: to slip or skid to the side, as in skiing.
• (2) تعریف: of an airplane, to fly sideways and downwards, either intentionally or as a result of banking too steeply, or to move laterally without losing altitude, as when caught in a crosswind.
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of slipping to the side.
• sideways skid, slip to the side; sideways and downward movement made by an aircraft
skid sideways, slip to the side; move to the side and downward (of an aircraft)
skid sideways, slip to the side; move to the side and downward (of an aircraft)
جملات نمونه
1. We were side-slipping, starboard wing down, falling to earth with our engines howling.
[ترجمه ترگمان]ما از طرف راست منحرف شدیم و به سمت زمین سقوط کردیم و با صدای زوزه موتور به زمین سقوط کردیم
[ترجمه گوگل]ما طرفدار لغزش، سمت راست بال پایین، سقوط به زمین با موتورهای ما زوزه
[ترجمه گوگل]ما طرفدار لغزش، سمت راست بال پایین، سقوط به زمین با موتورهای ما زوزه
2. He side-slipped neatly; he was getting the hang of the thing.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی سر تکان داد؛ داشت به این کار دست می کشید
[ترجمه گوگل]او سمت راست را تکان داد؛ او چنگ زدن به این چیزها را گرفت
[ترجمه گوگل]او سمت راست را تکان داد؛ او چنگ زدن به این چیزها را گرفت
3. Being able to side-slip, therefore, is a useful safety valve and has prevented many a nasty accident.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قابلیت استفاده از لغزش، یک دریچه ایمنی مفید است و مانع از وقوع حادثه بدی شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین قادر به لغزش به سمت، یک سوپاپ ایمنی مفید است و بسیاری از حادثات تند و زننده را پیشگیری کرده است
[ترجمه گوگل]بنابراین قادر به لغزش به سمت، یک سوپاپ ایمنی مفید است و بسیاری از حادثات تند و زننده را پیشگیری کرده است
4. Practise side-slipping Every cross-country pilot should be competent at side-slipping.
[ترجمه ترگمان]هر خلبان سطح مقطع باید در کنار لغزش از هر یک از کشورها صلاحیت داشته باشد
[ترجمه گوگل]تمرین کردن لغزش در هر زمین لرزه در هر طرف زمین باید صالح باشد
[ترجمه گوگل]تمرین کردن لغزش در هر زمین لرزه در هر طرف زمین باید صالح باشد
5. The sideslip angle and yaw-rate responses between 4WS and FWS vehicle are compared and analyzed when it is turning at high speed under the condition of step input.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با سرعت بالا در شرایط ورودی مرحله ای، پاسخ نرخ انحراف و انحراف نرخ انحراف بین ۴ WS و FWS در مقایسه با سرعت بالا مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]زاویه دید عقب و سرعت واکنش بین وسیله نقلیه 4WS و FWS مقایسه و تحلیل می شود، زمانی که با سرعت بالا در شرایط ورودی مرحله وارد می شود
[ترجمه گوگل]زاویه دید عقب و سرعت واکنش بین وسیله نقلیه 4WS و FWS مقایسه و تحلیل می شود، زمانی که با سرعت بالا در شرایط ورودی مرحله وارد می شود
6. This paper describes a method of angle of sideslip calibration using a fuzzy neural network model.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی از زاویه تنظیمات sideslip با استفاده از یک مدل شبکه عصبی فازی را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش زاویه کالیبراسیون لولایی را با استفاده از مدل شبکه عصبی فازی توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش زاویه کالیبراسیون لولایی را با استفاده از مدل شبکه عصبی فازی توصیف می کند
7. It is also surprisingly difficult to hold accurate heading during a full airbrake sideslipping approach.
[ترجمه ترگمان]همچنین به طرز شگفت آوری دشوار است که در طی یک رویکرد sideslipping کامل به سمت بالا حرکت کنیم
[ترجمه گوگل]همچنین در طول یک رویکرد کلی حرکت هواپیما کاملا قابل کنترل است
[ترجمه گوگل]همچنین در طول یک رویکرد کلی حرکت هواپیما کاملا قابل کنترل است
8. Like that other Magister this aircraft is supposed to have an odd, unpleasant nose-down pitching diversion with excess sideslip.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما مثل این است که این هواپیما با بینی ناخوشایند و ناخوشایند برای منحرف کردن diversion اضافی با sideslip اضافی مواجه است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این هواپیمای دیگر Magister این هواپیمای غول پیکر عجیب و غریب و ناخوشایند را با استفاده از لنزهای اضافی داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این هواپیمای دیگر Magister این هواپیمای غول پیکر عجیب و غریب و ناخوشایند را با استفاده از لنزهای اضافی داشته باشد
9. In the controller, the assisted motor angle is controlled by the feedback of yaw sideslip angle.
[ترجمه ترگمان]در کنترل کننده، زاویه موتور به کمک زاویه انحراف انحراف کنترل می شود
[ترجمه گوگل]در کنترل کننده، زاویه موتور کمک شده توسط بازخورد از زاویه یابی لبه یاب کنترل می شود
[ترجمه گوگل]در کنترل کننده، زاویه موتور کمک شده توسط بازخورد از زاویه یابی لبه یاب کنترل می شود
10. Among available tire models, most are focused on the horizontal forces developed by varying sideslip angle under constant vertical load and contact length.
[ترجمه ترگمان]در میان مدل های تایر موجود، بیشتر روی نیروهای افقی توسعه یافته با زاویه sideslip متغیر تحت بار عمودی ثابت و طول تماس تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]در بین مدل های تایر موجود، بیشتر بر روی نیروهای افقی متمرکز شده اند که با تغییر دادن زاویه ی حرکتی در زیر بار ثابت و طول تماس، ایجاد می شوند
[ترجمه گوگل]در بین مدل های تایر موجود، بیشتر بر روی نیروهای افقی متمرکز شده اند که با تغییر دادن زاویه ی حرکتی در زیر بار ثابت و طول تماس، ایجاد می شوند
11. Meanwhile, it also discusses the influence of roll yaw on sideslip in spin, and of moving round plumb line on angle of bank.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، همچنین در مورد تاثیر انحراف چرخش بر روی sideslip در اسپین و حرکت در امتداد خط عمود بر زاویه بانک بحث می کند
[ترجمه گوگل]در همین حال، آن را نیز در مورد نفوذ رول زدن بر روی حرکت سیلندر در چرخش، و حرکت به دور خط لوله در زاویه بانک بحث می کند
[ترجمه گوگل]در همین حال، آن را نیز در مورد نفوذ رول زدن بر روی حرکت سیلندر در چرخش، و حرکت به دور خط لوله در زاویه بانک بحث می کند
12. The method to aquire the angle of attack and sideslip approximately in engineering by the deviation between apparent acceleration and attitude angle was analyzed, and the control model was given.
[ترجمه ترگمان]روش to زاویه حمله و sideslip تقریبا در مهندسی به وسیله انحراف بین شتاب ظاهری و زاویه برخورد تحلیل شد و مدل کنترلی داده شد
[ترجمه گوگل]روش به دست آوردن زاویه حمله و دستیابی تقریبا در مهندسی با انحراف شتاب ظاهری و زاویه دید، تجزیه و تحلیل شد و مدل کنترل داده شد
[ترجمه گوگل]روش به دست آوردن زاویه حمله و دستیابی تقریبا در مهندسی با انحراف شتاب ظاهری و زاویه دید، تجزیه و تحلیل شد و مدل کنترل داده شد
13. Likewise, it will also help you hone your edge control skills directional control to your sideslip.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، همچنین به شما کمک می کند تا مهارت های کنترل لبه خود را کنترل کنید و کنترل خود را بر روی sideslip خود کنترل کنید
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به شما کمک خواهد کرد تا کنترل لبه های کنترل خود را به سمت کنترل دستی خود بچرخانید
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به شما کمک خواهد کرد تا کنترل لبه های کنترل خود را به سمت کنترل دستی خود بچرخانید
14. In the controller, the assisted motor angle is controlled of yaw rate and the sideslip angle.
[ترجمه ترگمان]در کنترل کننده، زاویه موتور به کمک نرخ انحراف و زاویه sideslip کنترل می شود
[ترجمه گوگل]در کنترل کننده، زاویه موتور کمک می کند از نرخ چرخش و زاویه دید طرف مقابل کنترل می شود
[ترجمه گوگل]در کنترل کننده، زاویه موتور کمک می کند از نرخ چرخش و زاویه دید طرف مقابل کنترل می شود
کلمات دیگر: