sifted، غربال کردن، الک کردن، بیختن، وارسی کردن
sifted
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• put through a sieve, filtered
جملات نمونه
1. the flour has sifted out of the sack
آرد از درزهای کیسه بیرون ریخته است.
پیشنهاد کاربران
الک شده
الک شده، سرند شده
کلمات دیگر: