کلمه جو
صفحه اصلی

groan


معنی : شکایت، گله، ناله، ناله کردن، نالیدن
معانی دیگر : (از شدت درد یا خشم و غیره) غریدن، خروشیدن، زنجیدن، لاییدن، غرغر کردن، (با under) جور کشیدن، ستم دیدن، با ناله گفتن، نالش، صدای سایش و خراش، غژغژ، اعتراض کردن، شکایت کردن، با آه و ناله گفتن، (صدا) هوم، فریاد

انگلیسی به فارسی

ناله، فریاد، گله، شکایت، ناله کردن، نالیدن


سوزش، ناله، گله، شکایت، ناله کردن، نالیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a low-pitched, prolonged sound expressing pain, grief, disapproval, or the like.
مترادف: moan
مشابه: grunt, lament, murmur, sigh

- The groans of the wounded soldiers filled the makeshift hospital.
[ترجمه ترگمان] ناله های سربازان زخمی بیمارستان را پر کرده بود
[ترجمه گوگل] دوری از سربازان زخمی بیمارستان موقت را پر کرد

(2) تعریف: a deep creaking or grating sound produced by excessive stress on a structure, machine, or the like.
مترادف: creak
مشابه: moan

- We heard a groan from the old car as it went uphill.
[ترجمه ترگمان] همچنان که از اتومبیل قدیمی بالا می رفت صدای ناله ای شنیدیم
[ترجمه گوگل] ما از ماشین قدیمی می شنیدیم که در حال حرکت بود
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: groans, groaning, groaned
(1) تعریف: to utter a low-pitched, prolonged, mournful sound expressing pain, grief, disapproval, or the like.
مترادف: moan
مشابه: grunt, lament, murmur

- She groaned as the car came to a stop and she realized she was out of gas.
[ترجمه ترگمان] وقتی ماشین متوقف شد، او نالید و فهمید که از گاز خارج شده است
[ترجمه گوگل] او به عنوان ماشین به توقف رسید و او متوجه شد که او خارج از گاز است
- The students groaned at the assignment of two long chapters.
[ترجمه فاطمه عبدی] دانش آموزان از تکالیف دو تا از فصل های طولانی نالان بودند.
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان در دو فصل طولانی از این کار شکایت کردند
[ترجمه گوگل] دانش آموزان در انتصاب دو فصل طولانی تحت تاثیر قرار گرفتند
- Upon hearing the price of the repairs, he groaned.
[ترجمه ترگمان] به محض شنیدن قیمت تعمیرات، غرولند کنان گفت:
[ترجمه گوگل] او پس از شنیدن قیمت تعمیرات، او را تحت تاثیر قرار داد

(2) تعریف: to produce a sound similar to a groan.
مشابه: creak, grunt, moan

- The floor groaned as the movers put down the piano.
[ترجمه ترگمان] وقتی که the از روی پیانو پایین می رفتند، کف اتاق ناله می کرد
[ترجمه گوگل] طبقه ای که به عنوان عوامل حرکت می کند، پیانو را خاموش می کند

(3) تعریف: to be afflicted as with a weight; be overburdened.
مترادف: stagger
مشابه: reel, suffer, totter, writhe

- The nation groaned under the huge deficit.
[ترجمه ترگمان] ملت در زیر کسری بودجه عظیمی غرید
[ترجمه گوگل] این کشور تحت کمبود عظیم قرار گرفت
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: groaningly (adv.), groaner (n.)
• : تعریف: to express using groans.
مترادف: moan
مشابه: grunt, murmur

- The crowd groaned its disapproval.
[ترجمه ترگمان] جمعیت ناراضی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل] جمعیت آن را ناراحت کرد

• low utterance of pain or pleasure; moan; sigh
utter a low sound of pain or pleasure; moan; sigh
if you groan, you make a long, low sound of pain, unhappiness or disapproval. verb here but can also be used as a count noun. e.g. a chorus of groans greeted his joke.
if wood groans, it makes a loud creaking sound.

مترادف و متضاد

شکایت (اسم)
denunciation, murmur, protest, moan, gripe, groan, rumble, complaint, grievance, discontent

گله (اسم)
quarrel, flock, grumble, gripe, groan, discontent, drove, covey, herd

ناله (اسم)
cry, grumble, whimper, moan, wail, groan, whine, dolor, dolour, mewling

ناله کردن (فعل)
bleat, whimper, hone, wail, groan, whine, mewl

نالیدن (فعل)
grizzle, whimper, groan, whine, complain, grunt, snuffle

moan, complaint


Synonyms: cry, gripe, grouse, grumble, grunt, objection, sigh, sob, whine


moan, complain


Synonyms: bemoan, cry, gripe, grouse, grumble, keen, lament, mumble, murmur, object, sigh, whine


جملات نمونه

1. to groan with pain
از درد نالیدن

2. a hollow groan
ناله ی عمیق

3. Weep no more, no sigh, nor groan. Sorrow calls no time that's gone .
[ترجمه ترگمان]گریه و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و ناله و ناله غم و اندوه وقتی نیست که از بین برود
[ترجمه گوگل]نه بیشتر گریه کنید، نه آه و نه غم و اندوه غم و اندوه به زمان نیاز ندارد

4. The wounded man uttered a groan.
[ترجمه ترگمان]مجروح ناله سر داد
[ترجمه گوگل]زخمی شدید

5. He let out a loud groan of frustration.
[ترجمه ترگمان]او ناله ای ازسر ناامیدی کشید
[ترجمه گوگل]او یک سر و صدا از سرخوردگی بیرون کشید

6. The timbers groan and creak and the floorboards shift.
[ترجمه ترگمان]خر خر خر می کند و غژغژ می کند و کف اتاق به هم می خورد
[ترجمه گوگل]چوب شمشیر و خراش و کف پوش تغییر می کند

7. Casey let out a groan of protest at having to go to bed.
[ترجمه ترگمان]کیسی در حالی که مجبور بود به رختخواب برود ناله ای سر داد
[ترجمه گوگل]کیسی به خاطر تظاهراتی که داشت به رختخواب میرفت، بیرون آمد

8. Groan out a sad story.
[ترجمه ترگمان]ناله یه داستان ناراحت کننده رو ناله می کنه
[ترجمه گوگل]یک داستان غم انگیز را تجربه کنید

9. She heard him let out a pitiful, muffled groan.
[ترجمه ترگمان]صدای ناله او را شنید که ناله ضعیفی از گلویش خارج شد
[ترجمه گوگل]او شنیده است که او یک خجالت زده و محکم و ناامید را بیاموزد

10. She let out a groan of dismay.
[ترجمه ترگمان]او ناله ای ازسر ناامیدی کشید
[ترجمه گوگل]او یک نفر از ناامیدی را بیرون داد

11. His parents were beginning to groan about the price of college tuition.
[ترجمه sadra] پدر و مادرش در مورد قیمت کالج اه و ناله کردند
[ترجمه FFF] پدر و مادرش درمورد قیمت کالج شکایت کردند
[ترجمه ترگمان]والدین او شروع به ناله کردن درباره قیمت شهریه کالج کردند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش در مورد قیمت کالج تحصیل کردند

12. The chair gave a groan when fat woman sat down.
[ترجمه ترگمان]وقتی که زن چاق نشست، روی صندلی ناله کرد
[ترجمه گوگل]صندلی هنگامی که زن چربی نشسته نشسته است

13. Dorothea let out a histrionic groan.
[ترجمه ترگمان]دور تا ناله خود را به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]Dorothea بیرون کشیدن صدای تیزهوش

14. The wounded prisoner uttered a groan.
[ترجمه ترگمان]مرد مجروح ناله سر داد
[ترجمه گوگل]زندانی زخمی شدید

to groan with pain

از درد نالیدن


The gate turned groaning on its hinges.

درب خش‌خش‌کنان بر پاشنه چرخید.


They groaned under the yoke of the dictator.

آنان در زیر یوغ دیکتاتور ستم کشیدند.


پیشنهاد کاربران

پر شدن
Fill with
If a table groans with food, there is alot of food on it

صحبت کردن جوری که نشون بده خوشحال نیستید

ناله کردن

در گویش بختیاری نیز این کلمه کاربرد دارد البته به همراه کلمه grief که اصطلاحا به معنای ناله و زاری نمودن برای از دست دادن عزیزی اطلاق میگردد .
گارگریف

complaint

آه و ناله کردن

غرولند


کلمات دیگر: