کلمه جو
صفحه اصلی

head in the clouds

پیشنهاد کاربران

اصطلاح:سر در ابر ها داشتن،
سرو زیر برف فرو کردن.
مثلا وقتی میگیم انگار تو ابرایی

( عامیانه - تداعی منفی ) الکی خوش، ( به طور غیر واقع بینانه ) سرگرم اندیشه ها یا امیال خود.

unrealistic

سر به هوا بودن، حواس پرت بودن
absent - minded


کلمات دیگر: