1. It is traditional not to eat meat on Good Friday.
[ترجمه ترگمان]این سنتی است که گوشت را در روز جمعه خوب نخورید
[ترجمه گوگل]سنتی نیست که در جمعه خوبی بخوریم
2. The Good Friday agreement was equivocal on decommissioning of paramilitary weapons.
[ترجمه ترگمان]توافق روز جمعه به طور نامعلومی از سوی انهدام سلاح های شبه نظامیان صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]توافق جمعه جمعه در مورد خروج از سلاح های شبه نظامی مناقشه ایجاد کرد
3. The cross on Good Friday in particular reminds us of death, of horror, torture and execution.
[ترجمه ترگمان]صلیب در جمعه مقدس به خصوص ما را به یاد مرگ، وحشت، شکنجه و اعدام می اندازد
[ترجمه گوگل]صلیب در روز جمعه ویژه به ما یادآوری مرگ وحشت، شکنجه و اعدام است
4. Good Friday is about punks at Hastings, where I lived for many years, seen feeding a hot-cross bun to pigeons.
[ترجمه ترگمان]جمعه خوب در مورد پانک ها در هیستینگز، جایی است که من سال ها در آنجا زندگی کرده ام، و دیدم که یک کلوچه داغ به کبوترها غذا می دهد
[ترجمه گوگل]جمعه خوبی در مورد پانک در Hastings، جایی که من برای سال های زیادی زندگی می کردم، دیده می شود تغذیه یک فنجان قهوه ای به کبوتر
5. He thought he might because evening prayer on Good Friday was in a way a funeral service.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد ممکن است به این دلیل باشد که نماز عصر روز جمعه به عنوان یک مراسم تدفین برگزار شد
[ترجمه گوگل]او فکر کرد او ممکن است به دلیل نماز جمعه در جمعه خوبی به عنوان یک سرویس مراسم تشییع جنازه بود
6. A move on Good Friday was unthinkable.
[ترجمه ترگمان]حرکت روز جمعه به خیر قابل تصور نبود
[ترجمه گوگل]یک حرکت در روز جمعه غیر قابل تصور بود
7. The 00 on Good Friday was the first passenger train over the rebuilt Rheidol Bridge which is a particulary fine structure.
[ترجمه ترگمان]روز جمعه خوب، اولین قطار مسافربری در طول پل Rheidol rebuilt بود که ساختار بسیار خوبی دارد
[ترجمه گوگل]روز جمعه 00 روز نخست اولین قطار مسافری بر پل بازسازی پل Rheidol بود که ساختار خاصی دارد
8. It says devolution, the Good Friday peace agreement and globalisation have undermined the notion of Britishness.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که تفویض اختیارات، توافقنامه صلح روز جمعه خوب و جهانی شدن، مفهوم of را تضعیف کرده است
[ترجمه گوگل]گفته می شود که تحرک، توافق صلح جمعه جمعه و جهانی سازی، مفهوم Britisaness را تضعیف کرده است
9. The Good Friday agreement leaves the final say to the people of Northern Ireland in a referendum.
[ترجمه ترگمان]توافق روز جمعه، آخرین جمله را برای مردم ایرلند شمالی در یک همه پرسی می گذارد
[ترجمه گوگل]توافق جامع جمعه سخنان نهایی را به مردم ایرلند شمالی در یک رفراندوم می گذارد
10. The chick is due on good Friday, but it could take up to three days to free itself from the egg.
[ترجمه ترگمان]این جوجه جمعه خوب قرار دارد، اما می تواند تا سه روز طول بکشد تا خودش را از تخم مرغ آزاد کند
[ترجمه گوگل]جوجه روز جمعه خوب است، اما ممکن است تا سه روز طول بکشد تا خود را از تخم خارج کند
11. In the event, Mr Smyth's stand against the Good Friday agreement won the support of 43 %.
[ترجمه ترگمان]در این رویداد، موضع آقای اسمیت در برابر توافق روز جمعه، حمایت ۴۳ % را به دست آورد
[ترجمه گوگل]در این صورت، آقای Smyth در مقابل توافق جامع جمعه، حمایت 43 درصد را به دست آورد
12. There can be no Easter without Good Friday.
[ترجمه ترگمان]هیچ عید پاک بدون عید پاک وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ عید پاک بدون جمعه خوبی وجود ندارد
13. Catholics are supposed to abstain from meat on Good Friday.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که کاتولیک ها در روز جمعه خوب از گوشت پرهیز کنند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که کاتولیک ها از روز جمعه گوشت خودداری کنند
14. Good Friday in East Anglia used to be the traditional day for planting potatoes.
[ترجمه ترگمان]جمعه خوب در شرق Anglia یک روز سنتی کاشت سیب زمینی بود
[ترجمه گوگل]جمعه خوبی در شرق انگلیس روز سنتی برای کاشت سیب زمینی بود