1. pomp and ceremony
جلال و جبروت،کبکبه و دبدبه
2. pomp and ceremony
مراسم باشکوه،کبکبه و دبدبه،تشریفات و زرق و برق
3. pomp and circumstance
جلال و جبروت،مراسم و تشریفات با شکوه
4. the dazzling pomp of the imperial court
شکوه خیره کننده ی دربار امپراطوری
5. to forsake worldly pomp
زرق و برق دنیوی را رها کردن
6. The coronation was conducted with great pomp.
[ترجمه ترگمان]تاجگذاری با شکوه و جلال تمام انجام شده بود
[ترجمه گوگل]پادشاهی با پمپ بزرگ انجام شد
7. The official was accompanied by all the pomp of his high position.
[ترجمه ترگمان]این مقام با همه شکوه و جلال مقام خود همراه بود
[ترجمه گوگل]این مقام با تمام پوزیشن های موقعیت بالاش همراه بود
8. She arrived at the airport without the pomp and ceremony that usually accompanies important politicians.
[ترجمه ترگمان]او بدون تشریفات و تشریفات که معمولا با سیاستمداران مهم همراه می شود وارد فرودگاه شد
[ترجمه گوگل]او بدون پمپ و مراسم که معمولا با سیاستمداران مهم همراه است وارد فرودگاه شد
9. After two hours of pomp and circumstance, the diplomas were awarded and the audience went wild.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت دو ساعت از شکوه و شکوه و تشریفات، مدارک و مدارک دریافت شد و حضار وحشی شدند
[ترجمه گوگل]بعد از دو ساعت پمپ و شرایط، دیپلم اعطا شد و مخاطبان وحشی شد
10. The queen's birthday was celebrated with great pomp and ceremony .
[ترجمه ترگمان]جشن تولد ملکه با شکوه و جلال جشن گرفته شد
[ترجمه گوگل]تولد ملکه با مراسم بزرگ و مراسم بزرگ جشن گرفته شد
11. The real question is, though, does all this pomp and circumstance result in a superior loaf?
[ترجمه ترگمان]اما سوال اصلی این است که آیا همه این شکوه و جلال در یک قرص برتر حاصل می شود؟
[ترجمه گوگل]سوال واقعی این است که آیا همه این پمپ ها و شرایط به یک کابوس برتر تبدیل می شود؟
12. He was in his pomp, and, like the lilies of the field, he toiled not neither did he spin.
[ترجمه ترگمان]با شکوه و جلال خود، و مانند سوسن روی زمین، کوشش می کرد که نه از آن دور شود
[ترجمه گوگل]او در پمپ خود بود، و مانند نیلوفهای مزرعه، او دست و پنجه نرم کرد و نه چرخید
13. He chafes at the pomp and security that has descended on him with his new post.
[ترجمه ترگمان]او به جلال و security که با پست جدید خود بر او فرود آمده است را اذیت می کند
[ترجمه گوگل]او در پمپ و امنیت است که با پست جدیدش به او رسیده است
14. General Meade cared but little for the pomp and parade of war.
[ترجمه ترگمان]در این میان خانممید علاقه ای به شکوه و شکوه و شکوه و جلال جنگ نداشت
[ترجمه گوگل]ژنرال ماید مراقب بود اما کمی برای پمپ و رژه جنگ
15. On this occasion, the smooth display of pomp was meant to serve a deeper political purpose.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، نمایش ملایم شکوه و جلال به معنای خدمت به یک هدف سیاسی عمیق تر بود
[ترجمه گوگل]در این مراسم، نمایش صاف از پمپ به معنای رسیدن به هدف عمیق سیاسی بود
16. The queen was welcomed with great pomp and circumstance.
[ترجمه ترگمان]ملکه با شکوه و جلال خاصی از او استقبال کردند
[ترجمه گوگل]ملکه با پمپ های بزرگ و شرایط مورد استقبال قرار گرفت