کلمه جو
صفحه اصلی

give in to

انگلیسی به فارسی

تسلیم شدن، واگذار کردن


کسی را به خاطر چیزی نکوهش یا تنبیه کردن


مترادف و متضاد

Allow a feeling or desire to control you


Criticise harshly or punish someone for something.


پیشنهاد کاربران

stop fighting or arguing with sb and accept you can't win
یه جورایی منظور شکست خوردن

در رفتار به معنی ترک کردن

کوتاه اومدن

مساعد شدن نظر ( بعد از مخالفت )
If you want them to give in you'll have to offer them more than that.
عقب نشستن
After months of resisting the takeover, the company was forced by its shareholders to give in.

تسلیم شدن
کوتاه اومدن
شکست رو پذیرفتن

تن در دادن، یا تن دادن به یکسری شرایط و تقاضاهای طرف مقابل
تسلیم در عین رضایت


کلمات دیگر: