1. It is precisely this anti-productive aspect of industrialism which is highlighted by the ethnological work construct.
[ترجمه ترگمان]دقیقا این جنبه ضد تولید صنعتی شدن است که توسط ساختار کاری ethnological برجسته شده است
[ترجمه گوگل]دقیقا این جنبه ضد تولیدی صنعتگرایی است که توسط ساختار کارهای قومی مطرح شده است
2. Most alarmingly, the show suggests that industrialism, valuing commodities above itself, promoted a ghoulish worship of death.
[ترجمه ترگمان]این نمایش به طور هشدار دهنده نشان می دهد که صنعتی شدن، ارزش گذاری اجناس بیش از حد خود، یک پرستش ghoulish را ترویج کرده است
[ترجمه گوگل]بیشتر هشدار دهنده، نشان می دهد که صنعتی گرایی، ارزش گذاری کالاهای بالاتر از خود، ارتقاء عبادت غم انگیز مرگ است
3. It may be that increasing industrialism made the modern world an uglier, less attractive subject.
[ترجمه ترگمان]ممکن است این موضوع به این معنی باشد که صنعتی شدن (industrialism)جهان مدرن را کمی زشت تر و جذاب تر کرده است
[ترجمه گوگل]ممکن است که افزایش صنعتی گرایی، دنیای مدرن را به یک موضوع زشت و جذاب تبدیل کند
4. This critique of industrialism is, therefore, in attacking the profit motive, a critique of capitalism.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، انتقاد از صنعتی شدن، در حمله به انگیزه سود، نقد سرمایه داری است
[ترجمه گوگل]بنابراین، این انتقاد از صنعتگرایی در حمله به انگیزه سود، انتقاد از سرمایه داری است
5. This is the claim that industrialism had lightened the intensity of human productive activity.
[ترجمه ترگمان]این ادعایی است که صنعت industrialism شدت فعالیت تولیدی انسان را سبک کرده است
[ترجمه گوگل]این ادعا است که صنعتی گرایی شدت فعالیت تولیدی انسان را روشن کرده است
6. Such demographic changes wrought by industrialism meant the decline of rural parishes and the creation of a new urbanised and industrial poor.
[ترجمه ترگمان]چنین تغییرات جمعیتی در صنعت industrialism به معنای کاهش بخش های روستایی و ایجاد یک urbanised شهری و فقیر صنعتی است
[ترجمه گوگل]چنین تحولات جمعیت شناختی ناشی از صنعتی شدن به معنای کاهش روستاهای روستایی و ایجاد فقر جدید شهری و صنعتی بود
7. Industrialism prepared the way for acceptance of the French revolution's various socialistic offspring.
[ترجمه ترگمان]Industrialism راه را برای قبول فرزندان سوسیالیستی مختلف فرانسه آماده کرد
[ترجمه گوگل]صنعتگری راه را برای پذیرش شاگردان مختلف سوسیالیستی انقلاب فرانسه آماده کرد
8. The overdeveloped industrialism also results hi rationalism, which in turn further suppresses the inner Nature of man.
[ترجمه ترگمان]The صنعتی شدن (overdeveloped)نیز نتایج hi دارند که به نوبه خود طبیعت درونی انسان را سرکوب می کند
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن بیش از حد نیز باعث رعایت هماهنگی می شود که به نوبه خود سبب می شود که طبیعت درونی انسان را سرکوب کند
9. Ever since the rise of industrialism, education has been geared towards producing workers.
[ترجمه ترگمان]از زمان ظهور صنعتی شدن، تحصیل برای تولید کارگران ساخته شده است
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور صنعتی شدن، آموزش و پرورش به سوی تولید کارگران متمرکز شده است
10. Industrialism began to usurp the production and distribution functions of the family.
[ترجمه ترگمان]Industrialism شروع به غصب تابع تولید و توزیع این خانواده کرد
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن شروع به غلبه بر عملکرد تولید و توزیع خانواده کرد
11. Due to the Industrial Revolution, the industrialism rapidly superseded the physiocratism in the intellectual circle and become the dominant mode of thinking.
[ترجمه ترگمان]با توجه به انقلاب صنعتی، صنعت industrialism به سرعت the را در دایره فکری رد و بدل کرد و به حالت غالب تفکر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]با توجه به انقلاب صنعتی، صنعتی شدن به سرعت فیزیوتراپی را در دایره روشنفکری جایگزین کرد و تبدیل به حالت غالب تفکر شد
12. In due time it will survive industrialism.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، از صنعتی شدن جان سالم به در خواهد برد
[ترجمه گوگل]در زمان مناسب آن، صنعتی شدن را زنده خواهد کرد
13. The poetry industrialism now there's a literary line where you got to open up new territory.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر شعر industrialism یک خط ادبی است که در آن شما باید قلمرو جدید را باز کنید
[ترجمه گوگل]صنعتگر شعر اکنون یک خط ادبی است که در آن شما باید قلمرو جدیدی را باز کنید
14. But the industrialism breaks its close structure and gives birth to a variational and wizardly urban life.
[ترجمه ترگمان]اما صنعت industrialism ساختار نزدیک خود را می شکند و زندگی شهری variational و wizardly را به دنیا می آورد
[ترجمه گوگل]اما صنعتگرایی ساختار نزدیک خود را از بین می برد و زندگی شهری و جادویی شهری را به وجود می آورد