کلمه جو
صفحه اصلی

pulpit


معنی : منبر، سکوب خطابه، بالای منبر رفتن
معانی دیگر : میز خطابه ی کشیش، کشیشان، اهل منبر، واعظین، روحانیون، کشیش گری، وعظ، شغل واعظ بودن

انگلیسی به فارسی

منبر، سکوب خطابه، بالای منبر رفتن


خلع سلاح، منبر، سکوب خطابه، بالای منبر رفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the raised platform or lectern at which a member of the clergy stands to address the congregation.
مشابه: lectern, platform, podium, rostrum

(2) تعریف: the profession of preaching; ministry (prec. by the).
مترادف: cloth, ministry
مشابه: church, pastorate, priesthood

(3) تعریف: members of the clergy collectively (prec. by the).
مترادف: clergy, clergymen, ministers, ministry, pastorate, preachers, reverends
مشابه: clerics, cloth, ecclesiastics, parsons, presbytery, priesthood

• raised platform or stage (esp. one intended for a church clergyman)
a pulpit is a small raised platform in a church with a rail or barrier around it, where a member of the clergy stands to preach.

مترادف و متضاد

منبر (اسم)
rostrum, tribune, pulpit

سکوب خطابه (اسم)
pulpit

بالای منبر رفتن (فعل)
pulpit

structure from which sermon is given


Synonyms: desk, lectern, platform, podium, rostrum, soapbox, stage, stump


جملات نمونه

1. from his pulpit the preacher could rake the crowd from end to end
از روی منبر واعظ می توانست جماعت را از یک سو تاسوی دیگر زیر نظر داشته باشد.

2. to supply another's pulpit
به جای کسی دیگر به منبر رفتن

3. the priest thundered from the pulpit against corruption
کشیش بر ضد فساد از منبر داد و قال می کرد.

4. the ideas which he vended from the pulpit
عقایدی که او از منبر اعلام کرد

5. The policy has been widely condemned from the pulpit .
[ترجمه ترگمان]سیاست بطور گسترده از منبر به شدت محکوم شده است
[ترجمه گوگل]این سیاست به طور گسترده ای از خاندان محکوم شده است

6. Rev. Dawson addressed the congregation from the pulpit.
[ترجمه ترگمان]کشیش داوسن، اهل کلیسا را مخاطب قرار داده بود
[ترجمه گوگل]نوازنده داوسون از جماعت به جماعت سخن گفت

7. The pews, the pulpit and the altar are of a piece with the simple elegance of the church itself.
[ترجمه ترگمان]The، منبر و محراب یک قطعه با شکوه ساده کلیسا هستند
[ترجمه گوگل]خیمه ها، خلخال و محراب از یک قطعه با ظرافت ساده کلیسا است

8. I spoke from the pulpit ad lib.
[ترجمه ترگمان]من از روی منبر از طرف منبر استفاده کردم
[ترجمه گوگل]من از سخنرانی سخنرانی سخن گفته ام

9. Announcements can be made from the pulpit about area shelters or support groups for abusers and victims.
[ترجمه ترگمان]Announcements می تواند از منبر در مورد پناه گاه ها و یا گروه های حمایتی برای سواستفاده کنندگان و قربانیان ساخته شود
[ترجمه گوگل]اطلاعیه ها می توانند از خزانه داری در مورد پناهگاه های منطقه یا گروه های حمایت کننده برای سوء استفاده کنندگان و قربانیان ایجاد شود

10. He enjoyed playing a kazoo in the pulpit.
[ترجمه ترگمان]از بازی کردن در منبر لذت می برد
[ترجمه گوگل]او لذت بردن از بازی kazoo در خاندان

11. Frequently he slid out from behind the pulpit and sauntered along the aisle as he spoke.
[ترجمه ترگمان]چند بار از پشت منبر بیرون آمد و در طول راهرو به راه افتاد
[ترجمه گوگل]اغلب او از پشت مجلس سقوط کرد و همانطور که گفت، در امتداد ساقط شد

12. Use the bully pulpit to make school-to-work an ongoing part of the school-reform agenda.
[ترجمه ترگمان]از منبر عالی برای وادار کردن مدرسه به کار در بخش در حال پیشرفت برنامه اصلاحات مدرسه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از کتابخانه قلدر استفاده کنید تا بخش مدرسه ای از دستور کار اصلاحات مدرسه را به مدرسه برساند

13. Abuse of the bully pulpit makes a leader just a plain bully.
[ترجمه ترگمان]سو استفاده از منبر زورگو باعث می شود که رهبری یک قلدر ساده باشد
[ترجمه گوگل]سوء استفاده از انبار قلدر، یک رهبر را فقط یک قلدر ساده می کند

14. The screen and the ornamental woodwork of pulpit, font lid and choir stalls they chopped up for firewood.
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش و the تزیینی منبر، lid و نیمکت های جایگاه همسرایان برای هیزم خرد می شدند
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش و دکوراسیون زینتی کاج، فونت و اصطبل های کور آنها را برای هیزم خرد شده

15. The pulpit, instead of being central, was placed to the right-hand side, looking from the back pews.
[ترجمه ترگمان]منبر به جای مرکزی بودن به سمت راست متمایل می شد و از نیمکت های پشتی نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]مجلس، به جای اینکه مرکزی باشد، به طرف سمت راست قرار گرفت، از پشت چپ نگاه کرد

پیشنهاد کاربران

دقیقا معنی "منبر" میده
همونی که میرن بالاش سخنرانی میکنن

مصطبه

boat pulpit=قسمت محافظ جلوی قایق که می توانید بطور ایمن روی آن بایستید
bully pupit=بلندگو, تریبون, فرصت و اختیاری که یک فرد در قدرت می تواند از آن برای صحبت با عموم استفاده کند. ( ربطی به زورگویی ندارد )
he could use the presidency as a bully pulpit to bring out the best in civic life




کلمات دیگر: