اسنوبورد
snowboarding
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the activity or sport of riding and manoeuvering a snowboard downhill over snow or inside specially designed tubes.
• act of riding a snowboard, act of using a snowboard to to glide on snow
جملات نمونه
1. New snowboarding facilities should attract more people.
[ترجمه ترگمان]تسهیلات ورزشی جدید باید مردم بیشتری را جذب کند
[ترجمه گوگل]امکانات جدید اسنوبورد باید افراد بیشتری را جذب کند
[ترجمه گوگل]امکانات جدید اسنوبورد باید افراد بیشتری را جذب کند
2. Snowboarding is now an Olympic sport.
[ترجمه ترگمان]Snowboarding در حال حاضر یک ورزش المپیک است
[ترجمه گوگل]اسنوبورد در حال حاضر یک ورزش المپیک است
[ترجمه گوگل]اسنوبورد در حال حاضر یک ورزش المپیک است
3. Try snowboarding - it's a really fun sport.
[ترجمه ترگمان]ورزش وزنه برداری را امتحان کنید - ورزش واقعا سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]سعی کنید اسنوبورد - این یک ورزش واقعا سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]سعی کنید اسنوبورد - این یک ورزش واقعا سرگرم کننده است
4. Snowboarding games are becoming increasingly popular and PlayStation 2 is proving the perfect platform for them.
[ترجمه ترگمان]بازی Snowboarding به طور فزاینده ای رایج شده است و پلی استیشن ۲ سکوی کامل برای آن ها را اثبات می کند
[ترجمه گوگل]بازی اسنوبوردی در حال تبدیل شدن به طور فزاینده ای محبوب است و پلی استیشن 2 ثابت می کند که پلت فرم مناسب برای آنها
[ترجمه گوگل]بازی اسنوبوردی در حال تبدیل شدن به طور فزاینده ای محبوب است و پلی استیشن 2 ثابت می کند که پلت فرم مناسب برای آنها
5. Julie went snowboarding over Christmas.
[ترجمه ترگمان] جولی \"پیش\" نوئل \"رفت\"
[ترجمه گوگل]جولی اسنوبورد روی کریسمس رفت
[ترجمه گوگل]جولی اسنوبورد روی کریسمس رفت
6. Visitors could also try cross-country skiing, snowboarding and snowshoe hiking to explore the picturesque landscape.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان همچنین می توانند برای بازدید از این منظره زیبا اسکی کراس کانتری، برفی و پایی را نیز امتحان کنند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان همچنین می توانند اسکی، اسنوبوردی و پیاده روی صخره ای را برای کشف منظره زیبا مورد آزمایش قرار دهند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان همچنین می توانند اسکی، اسنوبوردی و پیاده روی صخره ای را برای کشف منظره زیبا مورد آزمایش قرار دهند
7. Consequently, Snowboarding started Off - Piste.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، Snowboarding از piste شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اسنوبورد شروع به فعال کردن - Piste
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اسنوبورد شروع به فعال کردن - Piste
8. All snowboarding boots have a liner called the inner bladder.
[ترجمه ترگمان]تمام چکمه های ورزشی یک کشتی اقیانوس پیما دارد که به نام مثانه داخلی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]همه چکمه های اسنوبوردی یک خط کش به نام مثانه داخلی دارند
[ترجمه گوگل]همه چکمه های اسنوبوردی یک خط کش به نام مثانه داخلی دارند
9. Can you be a snowboarding expert it?
[ترجمه ترگمان]می تونی متخصص اسکی باشی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک متخصص اسنوبورد باشید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک متخصص اسنوبورد باشید؟
10. Snowboarding became an Olympic sport in 199
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ به یک ورزش المپیک تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اسنوبورد در سال 199 به ورزش المپیک تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اسنوبورد در سال 199 به ورزش المپیک تبدیل شد
11. Actually, my snowboarding boots are your boots.
[ترجمه ترگمان] راستش، چکمه های ورزشی من are
[ترجمه گوگل]در واقع، چکمه های اسنوبورد من چکمه های شما هستند
[ترجمه گوگل]در واقع، چکمه های اسنوبورد من چکمه های شما هستند
12. I get a rush from snowboarding.
[ترجمه ترگمان] من یه حمله از اسکی رو شروع کردم
[ترجمه گوگل]من از اسنوبورد عجله دارم
[ترجمه گوگل]من از اسنوبورد عجله دارم
13. Snowboarding is a really fun sport.
[ترجمه ترگمان]ورزش یک ورزش واقعا سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]اسنوبورد یک ورزش واقعا سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]اسنوبورد یک ورزش واقعا سرگرم کننده است
14. I'm so tired but I to go snowboarding for a week with my friends in Aspen!
[ترجمه ترگمان]من خیلی خسته ام، اما برای یک هفته با دوستانم در اسپن می روم
[ترجمه گوگل]من خیلی خسته ام اما من برای یک هفته با دوستانم در آسپن به اسنوبورد رفتم!
[ترجمه گوگل]من خیلی خسته ام اما من برای یک هفته با دوستانم در آسپن به اسنوبورد رفتم!
15. Snowboarding boots are constructed from plastics like nylon.
[ترجمه ترگمان]چکمه های Snowboarding از پلاستیک مانند نایلون ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]چکمه های اسنوبوردی از پلاستیک هایی مانند نایلون ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]چکمه های اسنوبوردی از پلاستیک هایی مانند نایلون ساخته شده اند
پیشنهاد کاربران
اسنوبردسواری
اسکی بازی کردن در آب
اتومبیل برفی
اسکی بازی کردن در برف
اسکی روی برف
اسکی بازی
اسکی روی برف
Skiing : اسکی کردن
Snowboard : اسکی روی برف
Snowbound : محصور در برف
Skiing : اسکی کردن
Snowboard : اسکی روی برف
Snowbound : محصور در برف
اسکی
snowboarding ( ورزش )
واژه مصوب: تخته برف سُری
تعریف: ورزشی شبیه به برف سُری که در آن برای فرود آمدن از شیب های برفی به جای یک جفت برف سُره تنها از یک تخته برف استفاده می شود
واژه مصوب: تخته برف سُری
تعریف: ورزشی شبیه به برف سُری که در آن برای فرود آمدن از شیب های برفی به جای یک جفت برف سُره تنها از یک تخته برف استفاده می شود
همان اسکی روی برف است، ولی بجای دو تخته زیر پا، تنها از یک تخته استفاده میشود👍🏻
کلمات دیگر: