1. you visit but play coy / thus tantalizing me by feeding the flames of your desirability
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی /بازار خویش و آتش ما تیز می کنی
2. She gave him a coy smile.
[ترجمه ترگمان]و لبخندی زورکی به او زد
[ترجمه گوگل]او به او لبخند خشن داد
3. She's very coy about her age.
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال خیلی خجالتیه
[ترجمه گوگل]او در مورد سن او بسیار سرسخت است
4. She is modest without being coy.
[ترجمه ترگمان]او بی آنکه شرمگین باشد، فروتن است
[ترجمه گوگل]او بدون در نظر گرفتن ضعیف است
5. He went all coy when I mentioned her name.
[ترجمه ترگمان]وقتی نامش را به زبان می آوردم، از خجالت سرخ شد
[ترجمه گوگل]وقتی اسم نام او را ذکر کردم او تمام همسایگان را ترک کرد
6. She gave a coy smile when he paid her a compliment.
[ترجمه ترگمان]وقتی از او تعریف و تمجید کرد، لبخندی زد
[ترجمه گوگل]او یک مکمل را به او داد
7. Don't be so coy, and I know you'd like to do the job.
[ترجمه ترگمان]خجالت نکش، می دونم که دوست داری کار رو انجام بدی
[ترجمه گوگل]نگران نباشید و می دانید که می خواهید کار را انجام دهید
8. Mr Alexander is not the slightest bit coy about his ambitions.
[ترجمه ترگمان]آقای الکساندر کمی در مورد جاه طلبی های خود شرمگین نیست
[ترجمه گوگل]آقای الکساندر در مورد جاه طلبی هایش هیچ کمکی نکرد
9. Tania was always coy about her age.
[ترجمه ترگمان]Tania همیشه از سن و سال او خجالتی بود
[ترجمه گوگل]تانیا همیشه سعی داشت سنش باشد
10. She gave him a rather coy look.
[ترجمه ترگمان]نگاه مختصری به او انداخت
[ترجمه گوگل]او به او نگاه غلطی داد
11. She gave me a coy look from under her schoolgirl's fringe.
[ترجمه ترگمان]نگاهی به من انداخت که از زیر چتر her به من نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او به من نگاهی غریب از زیر حاشیه مدرسه اش داد
12. Alicia was a little coy about how much the new dress had cost.
[ترجمه ترگمان]آلیشیا کمی خجالت کشید که چقدر لباس نو قیمت دارد
[ترجمه گوگل]آلیشیا کمی در مورد اینکه لباس جدید چه مقدار هزینه کرده است، کم است
13. She gave me a coy smile.
[ترجمه ترگمان]لبخندی زورکی به من زد
[ترجمه گوگل]او به من لبخند دلسوزی داد
14. He was a bit coy when asked about the source of his income.
[ترجمه ترگمان]زمانی که درباره منبع درآمد خود سوال کرد، کمی خجالت کشید
[ترجمه گوگل]او کمی در مورد منبع درآمدش سوال کرد
15. She was a little coy about how much her dress cost.
[ترجمه ترگمان]از اینکه چقدر لباس تنش بود خجالت می کشید
[ترجمه گوگل]او کمی در مورد چگونگی هزینه لباس او کمی بود