کلمه جو
صفحه اصلی

insulted

انگلیسی به انگلیسی

• affronted, offended, hurt by rude or offensive remarks or behavior

جملات نمونه

1. he insulted me by turning his back to me and not answering my greeting
او با پشت کردن به من و پاسخ ندادن به سلام و تعارفم به من توهین کرد.

2. i am sorry i insulted him
از اینکه به او توهین کردم پشیمانم.

پیشنهاد کاربران

تحقیر شده

توهین آمیز
For example: "Get out now!, " she said loudly, very
. annoyed and insulted
او با صدای بلند ، بسیار آزرده دهنده و توهین آمیز گفت:همین الان برو بیرون.




کلمات دیگر: