1. a compulsive gambler
قمارباز بلااختیار
2. a compulsive liar
دروغگوی همیشگی،کذاب
3. a compulsive novel
رمان بسیار جالب
4. He was a compulsive gambler and often heavily in debt.
[ترجمه پار س زاده] او یک قماربازبلا اختیار بود و اغلب به شدت بدهکار است.
[ترجمه محسن] او نمی توانست جلوی قمار بازی خود را بگیرد و اغلب بدهی سنگین داشت.
[ترجمه ترگمان]قماربازی اجباری بود و غالبا مقروض بود
[ترجمه گوگل]او قمارباز اجباری بود و اغلب به شدت در بدهی بود
5. He went to a psychiatrist about his compulsive gambling.
[ترجمه ترگمان]اون به یه روان پزشک در مورد قمار his رفت
[ترجمه گوگل]او در مورد قمار اجباری خود به یک روانپزشک رفت
6. Compulsive overspending in these days of credit cards has become more common.
[ترجمه ترگمان]افراط گرایان افراطی در این روزها کارت های اعتباری رایج تر شده است
[ترجمه گوگل]هزینه های اجباری در این روزها از کارت های اعتباری رایج تر شده است
7. Her husband was a compulsive adulterer.
[ترجمه ترگمان]شوهرش یک مرد adulterer compulsive بود
[ترجمه گوگل]شوهرش یک زنا محکم بود
8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
9. She went through periods of compulsive overeating.
[ترجمه ترگمان]او در طول دوره های پر خوری وسواسی جبری کار می کرد
[ترجمه گوگل]او دوره های پرخوری اجباری را گذراند
10. She's a compulsive reader of romances.
[ترجمه ترگمان]خواننده compulsive است
[ترجمه گوگل]او یک خواننده مجذوب عاشقانه است
11. She eats in secret like most compulsive overeaters.
[ترجمه ترگمان] مثل most compulsive می خوره
[ترجمه گوگل]او در مخفی مانند اکثر overeaters های اجباری می خورد
12. Most compulsive gamblers are not successful.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قماربازان حرفه ای موفق نیستند
[ترجمه گوگل]بیشتر قهرمانان اجباری موفق نیستند
13. Compulsive gamblers are more to be pitied than condemned.
[ترجمه ترگمان]قمار بازها بهتر از محکوم شدن است
[ترجمه گوگل]قماربازان اجباری بیشتر نسبت به محکومین محکوم شده اند
14. 'Gardening World' is compulsive viewing for gardeners.
[ترجمه ترگمان]توجه به باغبانی در حال وسواس دادن به باغبانان است
[ترجمه گوگل]'World Gardening' نمایشگاه اجباری باغبانان است
15. Her latest book is compulsive reading/a compulsive read.
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او در حال خواندن و خواندن اجباری است
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او خواندن اجباری / خواندن اجباری است