کلمه جو
صفحه اصلی

insurrection


معنی : فتنه، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش
معانی دیگر : یاغی گری، گردنکشی

انگلیسی به فارسی

بر خیزش، طغیان، شورش، فتنه، قیام


قیام، شورش، فتنه، طغیان، بر خیزش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: insurrectional (adj.), insurrectionist (n.)
• : تعریف: an act or instance of open rebellion against a government or other authority; uprising.
مشابه: mutiny, rebellion, revolt, uprising

- The government sent troops to put down the insurrection.
[ترجمه ترگمان] دولت سربازان را فرستاد تا شورش را در بیاورند
[ترجمه گوگل] حکومت برای سرنگونی قیام فرستاده است

• rebellion, armed revolt against authority or government, uprising
an insurrection is violent action taken by a group of people against the rulers of their country.

مترادف و متضاد

فتنه (اسم)
seduction, riot, temptation, sedition, intrigue, devilry, insurrection

طغیان (اسم)
outbreak, riot, sedition, rebellion, outburst, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, overflow, uprising, high water, rage of the sea, rout

شورش (اسم)
uproar, riot, revolution, mutation, sedition, worry, rebellion, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, uprising

قیام (اسم)
rise, insurgency, insurgence, insurrection, uprising, resurrection

بر خیزش (اسم)
insurrection, uprising

rebellion


Synonyms: coup, disorder, insurgence, insurgency, mutiny, revolt, revolution, riot, rising, sedition, uprising


Antonyms: compliance, obedience, subordination


جملات نمونه

1. they were disposed to violate the laws and start an insurrection
آنان مستعد قانون شکنی و شورش بودند.

2. Years of discontent turned into armed insurrection.
[ترجمه ترگمان]سال ها ناخشنود به شورش مسلحانه تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]سال ناراحتی تبدیل به قیام مسلحانه شد

3. They were plotting to stage an armed insurrection.
[ترجمه ترگمان]داشتند نقشه می کشیدند که یک شورش مسلحانه انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها قصد ساخت یک قیام مسلحانه را داشتند

4. We are not prepared for an armed insurrection.
[ترجمه ترگمان]ما برای یک قیام مسلحانه آماده نیستیم
[ترجمه گوگل]ما برای قیام مسلح آماده نیستیم

5. There was a popular insurrection against the police.
[ترجمه ترگمان]یک قیام عمومی علیه پلیس وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک قیام مردمی علیه پلیس وجود داشت

6. They were accused of plotting insurrection against the government.
[ترجمه ترگمان]آن ها متهم به توطئه شورش علیه دولت بودند
[ترجمه گوگل]آنها متهم به تسخیر قیام علیه دولت شدند

7. Although the ever-present rumors abounded, the next large-scale insurrection did not occur until January 1811 in Louisiana.
[ترجمه ترگمان]با وجود شایعاتی که تا به حال به وجود آمده بود، شورش بزرگ بعدی تا ژانویه ۱۸۱۱ در لویزیانا اتفاق نیفتاد
[ترجمه گوگل]اگر چه شایعات در حال حاضر زیاد بود، قیام بعدی در مقیاس بزرگ تا ژانویه سال 1811 در لوئیزیانا رخ نداد

8. But the Zapatista insurrection had its roots in events almost three decades before.
[ترجمه ترگمان]اما شورش Zapatista ریشه در حوادث تقریبا سه دهه قبل داشت
[ترجمه گوگل]اما قیام زاپاتیستا در حوادثی که تقریبا سه دهه قبل پیش رفته بود ریشه دارد

9. The day after that, the leaders of the insurrection surrendered.
[ترجمه ترگمان]فردای آن روز، رهبران شورش تسلیم شدند
[ترجمه گوگل]روز بعد، رهبران قیام تسلیم شدند

10. The insurrection soon became so general that the government with its meager military forces could not cope with the situation.
[ترجمه ترگمان]شورش به زودی به حدی تبدیل شد که دولت با نیروهای ناچیز نظامی خود نتوانست از عهده این اوضاع برآید
[ترجمه گوگل]قیام به زودی تبدیل به چنان عام شد که دولت با نیروهای نظامی ناکارامد قادر به مقابله با این وضعیت نبود

11. This insurrection was eventually undermined by the government.
[ترجمه ترگمان]این شورش در نهایت توسط دولت تضعیف شد
[ترجمه گوگل]این قیام در نهایت توسط دولت تضعیف شد

12. The brutal suppression of the insurrection of the early 1980s was not an isolated incident.
[ترجمه ترگمان]سرکوب وحشیانه شورش اوایل دهه ۱۹۸۰ یک حادثه مجزا نبود
[ترجمه گوگل]سرکوب وحشیانه قیام در اوایل دهه 1980 یک حادثه منفرد نبود

13. If anything should jeopardise that freedom - an insurrection for instance - the Church, without hesitation, will condemn it.
[ترجمه ترگمان]اگر هر چیزی باید این آزادی را به خاطر داشته باشد - یک شورش برای مثال، کلیسا بدون تردید، آن را محکوم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر چیزی برای آزادی - به عنوان مثال قیام - به خطر بیفتد، کلیسای بدون تردید آن را محکوم خواهد کرد

14. The first problem: Why should you make insurrection?
[ترجمه ترگمان]مشکل اول: چرا باید شورش کنی؟
[ترجمه گوگل]اولین مشکل: چرا باید قیام کنید؟

15. Moreover, the Left has tended to turn away from applause for insurrection - at least in so far as prospects for change in Britain are concerned.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، جناح چپ گرایش به دور شدن از کف زدن برای شورش داشته است - حداقل تا اندازه ای که چشم اندازه ای تغییر در بریتانیا نگران است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، چپ تمایل دارد که از کف زدن برای قیام - حداقل تا آنجا که چشم انداز تغییر در بریتانیا را نگران کرده است

پیشنهاد کاربران

طغیان ، شورش

خیزش


کلمات دیگر: