کلمه جو
صفحه اصلی

procuring

جملات نمونه

1. he was arrested on charges of procuring
به جرم جاکشی بازداشت شد.

پیشنهاد کاربران

تسهیل

دست رنج، دست آورد

تحریک کردن

فراهم کرن شرایط

( با تلاش ) به دست آوردن
to obtain something, especially after an effort


کلمات دیگر: