1. contemptible behavior
رفتار در خور تحقیر
2. It was contemptible of him to speak like that about a respectable teacher!
[ترجمه ترگمان]چقدر بد بود که چنین چیزی در مورد یک معلم محترم حرف بزند!
[ترجمه گوگل]او از آن است که او را در مورد یک معلم محترم صحبت می کند
3. It was a contemptible trick to tell lies and play on an old friend!
[ترجمه ترگمان]فریب دروغ گفتن و بازی روی یک دوست قدیمی بود!
[ترجمه گوگل]این یک ترفند محکوم به دروغ گفتن بود و با یک دوست قدیمی بازی کرد!
4. They were portrayed as contemptible cowards.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به عنوان یک بزدل حقیر مجسم می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان بدبختی های نابینا به تصویر کشیده شدند
5. His personal presence is unimpressive and his speech contemptible.
[ترجمه ترگمان]حضور شخصی او بسیار سرد و speech بود
[ترجمه گوگل]حضور شخصی او غیر قابل تحسین است و سخنرانی او را تحقیر می کند
6. It's particularly contemptible that these sort of people prey on the elderly.
[ترجمه ترگمان]بسیار توهین آمیز است که این گونه افراد افراد مسن را شکار می کنند
[ترجمه گوگل]این خصوصا تحقیرآمیز است که این نوع افراد در سالمندان شکار میکنند
7. I think he is a contemptible mean child.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم او یک بچه پست و پست است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او یک فرزند معشوقه است
8. Her behaviour was contemptible.
[ترجمه ترگمان]رفتارش بسیار پست بود
[ترجمه گوگل]رفتار او تحقیر آمیز بود
9. That jibe about Alison was mean and contemptible.
[ترجمه ترگمان]اون jibe که در مورد آلیسون بود بدجنس و پست بود
[ترجمه گوگل]این جیب در مورد آلیسون معنی و تحقیر آمیز بود
10. And the whole affair will be one more contemptible insult to a people on whose lands we are uninvited guests.
[ترجمه ترگمان]و تمام ماجرا یک توهین more به مردمی خواهد بود که در زمین هایی که ما میهمان ناخوانده داریم توهین بزرگی خواهد بود
[ترجمه گوگل]و همه اینها یک توهین آمیز تر برای مردم است که در آن سرزمین ما مهمانان بی گناه است
11. You are a worthless and contemptible woman.
[ترجمه ترگمان]تو یک زن بی ارزش و پست هستی
[ترجمه گوگل]شما یک زن بی ارزش و تحقیرآمیز هستید
12. We find contemptible the political machinations of Mssers.
[ترجمه ترگمان]ما the سیاسی of را کشف خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما مات و مبهوت های سیاسی Mssers را می بینیم
13. The union's tactics were contemptible.
[ترجمه ترگمان]تاکتیک اتحادیه، پست و پست بود
[ترجمه گوگل]تاکتیک های اتحادیه منحرف شد
14. The most contemptible of the personages in the play is the courtly fop Osric.
[ترجمه ترگمان]most کسانی که در این نمایش حضور دارند، the courtly است
[ترجمه گوگل]مهمترین شخصیت های بازی در بازی فوپ Osric است
15. They don't consider washing dishes to be contemptible and sorehead.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شستن ظرف ها فکر نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها غذاهای شستشو را در نظر نگرفتن و سرزنش در نظر نمی گیرند