کلمه جو
صفحه اصلی

albino


معنی : زال، ادم سفید مو و چشم سرخ، شخص فاقد مواد رنگ دانه
معانی دیگر : (اشعار قدیم) انگلیس، زال تن، ادم سفید مو و چشم سر

انگلیسی به فارسی

زال، آدم سفید مو و چشم‌سرخ، شخص فاقد مواد رنگ‌دانه


آلبینیو، زال، ادم سفید مو و چشم سرخ، شخص فاقد مواد رنگ دانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: albinos
• : تعریف: an animal or human that has a congenital lack of pigmentation resulting in abnormally pale skin and hair and pink eyes, or a plant that similarly lacks pigmentation.

• person who lacks pigmentation in the hair and skin; plant or animal lacking pigmentation (often rabbits or mice)
an albino is a person or animal with very white skin, white hair, and pink eyes.

مترادف و متضاد

زال (اسم)
albino

ادم سفید مو و چشم سرخ (اسم)
albino

شخص فاقد مواد رنگدانه (اسم)
albino

جملات نمونه

1. Not bad for a mulatto, an albino and a mosquito.
[ترجمه learner] برای دورگه زال و پشه بد نیست
[ترجمه ترگمان]برای یک مرد سیاه، یک مرد سفید پوست و یک پشه هم بد نبود
[ترجمه گوگل]بد نیست برای mulatto، albino و پشه

2. A rare albino alligator arrived at the Wild Animal Park yesterday and immediately went into hiding.
[ترجمه learner] دیروز یه تمساح بی رنگ نادر به پارک حیوانات وحشی رسید و فورا به مخفیگاه رفت
[ترجمه ترگمان]دیروز یک تمساح آمریکایی به پارک حیوانات وحشی رسید و فورا پنهان شد
[ترجمه گوگل]یک نجیب زاده نادری آلبینو روز گذشته وارد پارک حیوانات وحشی شد و بلافاصله به مخفیگاه رفت

3. Not an albino, Wade decided, but close enough.
[ترجمه ترگمان]وید تصمیمش را گرفت، اما به اندازه کافی نزدیک نبود
[ترجمه گوگل]Wade تصمیم نگرفت، اما به اندازه کافی نزدیک شد

4. He remembered telling Michael, the albino boy, about her, boasting about her beauty.
[ترجمه ترگمان]یادش آمد که به مایکل، آن پسر albino که در اطرافش بود و از زیبایی اش لاف می زد، تعریف می کرد
[ترجمه گوگل]او به یاد مایکل، پسر آلبینیو، در مورد او صحبت کرد و از زیبایی او قدردانی کرد

5. An albino with white dreadlocks had appeared from one of the trailers with the blonde girl in tow.
[ترجمه ترگمان]یکی از albino سفید پوست از طرف یکی از trailers که با آن دختر مو طلایی سوار شده بود ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]یک آلبینیو با dreadlocks سفید از یک تریلر با دختر بلوند در دوبل ظاهر شد

6. She was not an albino, but nearly so.
[ترجمه ترگمان]او یک زال نبود، اما تقریبا چنین بود
[ترجمه گوگل]او آلبینو نبود، اما تقریبا چنین نیست

7. A white cat, like an albino human or white whale, has a biochemical quirk.
[ترجمه ترگمان]یک گربه سفید، مانند یک وال سفید یا سفید دارای quirk biochemical است
[ترجمه گوگل]یک گربه سفید، مثل یک انسان نهنگ آلبینو یا سفید، دارای یک بیوشیمی بیوشیمیایی است

8. An albino forms of the red currant.
[ترجمه ترگمان]یک albino قرمز کشمش دار
[ترجمه گوگل]شکلهای آلبینیو توت قرمز

9. I ended up living with this albino guy who was cleaning windshields.
[ترجمه ترگمان]من با آن مرد albino که شیشه های عینکش را تمیز می کرد، زندگی کردم
[ترجمه گوگل]من با این مرد آلبینو که شیشه های شیشه ای را تمیز کرد، زندگی می کردم

10. The white peafowl is the albino aberrant form of the blue peafowl.
[ترجمه ترگمان]The سفید پوست زال به شکل of آبی است
[ترجمه گوگل]Peafowl سفید آلبینو شکل ناپایدار peafowl آبی است

11. A rare albino alligator photographed from underwater creates a mirror - like reflection on the surface.
[ترجمه ترگمان]یک تمساح آمریکایی که از زیر آب عکس گرفته می شود، تصویر آینه ای را بر روی سطح ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک نگین آلبینو نادر که از زیر آب عکس گرفته شده، انعکاسی از سطح آینه را ایجاد می کند

12. Mother and child albino kangaroos in Canberra, Australia.
[ترجمه ترگمان]مادر زال مادر و کودک زال در کانبرا، استرالیا
[ترجمه گوگل]مادر و کودک آلبینو کانگورو در کانبرا، استرالیا

13. Albino seedling is the typical chlorophyll - deficient mutation in plants.
[ترجمه ترگمان]نهال تخمی یک جهش طبیعی کلروفیل در گیاهان است
[ترجمه گوگل]گیاهچه آلبینوس، جهش ژنوتیپی کلروفیل در گیاهان است

14. The coral albino boas originated from one of Pete Kahl's original hetero bloodlines.
[ترجمه ترگمان]The coral از یکی از نژاد اصیل hetero Pete مشتق شده است
[ترجمه گوگل]مرجانهای آلبینیو بواس از یکی از خطوط هتروتوی اصلی اصلی پیت کایل تشکیل شده است

15. A mulatto, an albino, a mosquito, my libido, yeah.
[ترجمه ترگمان]یک مرد سیاه، یک albino، یک پشه، میل جنسی من، بله
[ترجمه گوگل]یک mulatto، albino، پشه، میل جنسی من، آره

پیشنهاد کاربران

زال ( خیلییییییی سفید - آدمی که پوست و مو و ابروش همگی سفیدن )
Albinism is a congenital disorder characterized in humans by the complete or partial absence of pigment in the skin, hair and eyes. Albinism is associated with a number of vision defects, such as photophobia, nystagmus, and amblyopia. Lack of skin pigmentation makes for more susceptibility to sunburn and skin cancers.

albino ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: زال
تعریف: گیاهی که رنگ سبز خود را به طور کامل از دست داده است


کلمات دیگر: