کلمه جو
صفحه اصلی

precincts

انگلیسی به فارسی

نمایندگی ها، حوزه، محوطه، حدود، بخش، حد، مرز


انگلیسی به انگلیسی

• area that surrounds a building or institution; neighborhood

جملات نمونه

1. beyond the precincts of human thought
ماورای قلمرو تخیل بشری

2. in the precincts of the inn
در حوالی مسافرخانه

3. A tunnel entrance was found within the precincts of the prison camp.
[ترجمه ترگمان]ورودی تونل در محوطه اردوگاه زندان پیدا شد
[ترجمه گوگل]ورودی تونل در محوطه اردوگاه زندان یافت شد

4. Women aren't allowed within the precincts of this men's club.
[ترجمه ترگمان]زنان اجازه ندارند در صحن باشگاه این مردان قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]زنان در محدوده این باشگاه مردان مجاز نیستند

5. It's quiet within the precincts of the old college.
[ترجمه ترگمان]در محوطه دانشکده قدیم ساکت و آرام است
[ترجمه گوگل]این در محدوده کالج قدیمی آرام است

6. No one carrying arms is allowed within the precincts of a temple.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در محوطه معبد اجازه حمل اسلحه ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ کس حمل اسلحه در مجاورت یک معبد مجاز نیست

7. Many shopping precincts are also pedestrianised.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حوزه های خرید نیز pedestrianised هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مراکز خرید نیز پیاده روی هستند

8. The mayor has lost support in many precincts of the city.
[ترجمه ترگمان]شهردار در بسیاری از حوزه های شهر حمایت خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]شهردار در بسیاری از محوطه های شهر از حمایت خود رهایی یافته است

9. With more than 95 percent of precincts reporting, Lynch led Benson by roughly 000 votes.
[ترجمه ترگمان]با بیش از ۹۵ درصد از نظرسنجی، \"لینچ\" بنسون را با حدود ۳،۰۰۰ رای رهبری کرد
[ترجمه گوگل]لینچ با بیش از 95 درصد از گزارشات مربوط به محوطه، با حدود 000 رأی، بنسون را رهبری کرد

10. The hotter precincts of the blogosphere were calling this a sellout yesterday, though they might want to think before they shout.
[ترجمه ترگمان]هر چند که هر چند ممکن است قبل از فریاد زدن بخواهند به این نتیجه برسند
[ترجمه گوگل]محوطه های داغتر از وبلاگنویسی امروز دیروز به فروش می رسند، هرچند ممکن است بخواهند قبل از اینکه فریاد می زنند فکر کنند

11. The invitations from Harvard and other precincts of the liberal establishment will dry up.
[ترجمه ترگمان]دعوت هاروارد و حوزه های دیگر موسسه لیبرال، خشک خواهد شد
[ترجمه گوگل]دعوت نامه های هاروارد و سایر مراکز لیبرال خشک خواهد شد

12. He lost the silk-stocking and middle class precincts.
[ترجمه ترگمان]جوراب ابریشمی و جوراب وسط کلاس را از دست داد
[ترجمه گوگل]او جایگاه ابریشمی و رده متوسط ​​را از دست داد

13. Many seemed resigned to defeat as two huge television screens flashed the grim news from East Coast precincts.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بسیاری از آن ها استعفا داده اند، زیرا دو صفحه تلویزیون بزرگ اخبار تلخ را از محوطه ساحل شرقی نشان می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری به نظر می رسد که به پیروزی دست زده به عنوان دو صفحه نمایش تلویزیون بزرگ خاموش اخبار خشن از حومه ساحل شرق

14. They are usually found in town centres and shopping precincts.
[ترجمه ترگمان]آن ها معمولا در مراکز شهر و حوزه های خرید پیدا می شوند
[ترجمه گوگل]آنها معمولا در مراکز شهر و مراکز خرید یافت می شوند

پیشنهاد کاربران

مجاورت و همسایگی


کلمات دیگر: