1. He retained a plebeian taste in food and drink.
[ترجمه ترگمان]در غذا و نوشیدن یک ذوق و سلیقه عامی باقی ماند
[ترجمه گوگل]او طعم ملایم در غذا و نوشیدنی را حفظ کرد
2. Nor were plebeian members mere foot-soldiers at the disposal of intelligenty party officials.
[ترجمه ترگمان]اعضای عامی نیز فقط پیاده - سرباز در اختیار مقامات حزب intelligenty نبودند
[ترجمه گوگل]اعضای سلطنتی تنها سربازانی بودند که در اختیار مقامات حزب هوشمند بودند
3. Later, plebeian families imitated this ancient model and began to worship their ancestors as if they were gods.
[ترجمه ترگمان]بعدا خانواده های plebeian از این مدل باستانی تقلید کردند و شروع به پرستش ancestors کردند که گویی خدایان هستند
[ترجمه گوگل]بعدها، خانواده های ملکوتی این مدل باستانی را تقلید کردند و شروع به عبادت اجداد خود کردند، مثل اینکه خدایان بودند
4. He was born of plebeian origins.
[ترجمه ترگمان]او از تبار plebeian زاده شد
[ترجمه گوگل]او از ریشه های ملکوتی متولد شد
5. In the 1790s Tom Paine taught plebeian radicals that mankind would live in harmony were it not for the vested interest which princes, diplomats and soldiers had in promoting wars to enrich themselves.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۷۹۰ تام پین به رادیکال های plebeian آموزش داد که بشر در هماهنگی زندگی می کند، نه برای منافع مقرره شاه، دیپلمات ها و سربازان در ترویج جنگ برای غنی سازی خود
[ترجمه گوگل]در دهه 1790، تام پین تدریس رادیکالهای پویا را که انسان در هماهنگی زندگی می کرد، تدریس می کرد، نه به خاطر منافع شخصی که شاهزادگان، دیپلمات ها و سربازان در ارتقاء جنگ برای غنی سازی خود داشتند
6. In the western world the plebeian or popular element in each state successfully assailed the oligarchical monopoly; and a code was nearly universally obtained early in the history of the Commonwealth.
[ترجمه ترگمان]در دنیای غرب، یک عنصر عامی یا محبوب در هر ایالت، انحصار oligarchical را مورد هجوم قرار داد؛ و یک کد تقریبا به طور جهانی در اوایل تاریخ کشورهای مشترک المنافع به دست آمد
[ترجمه گوگل]در دنیای غربی عنصر ملایم یا محبوب در هر ایالت با موفقیت به انحصار الیگارشی حمله کرد؛ و کد تقریبا به طور کلی در اوایل تاریخ سواحل مقدس به دست آمد
7. Because iron has a plebeian temperament.
[ترجمه ترگمان]چون آهن خلق و خوی غریبی دارد
[ترجمه گوگل]از آنجا که آهن دارای خلق و خوی ملایم است
8. From the plebeian pigeon to the rarest bird of all. The Spix's macaw, or the little blue macaw, may be the most endangered bird in the world.
[ترجمه ترگمان]از کبوتر معمولی تا نادرترین پرندگان The، یا macaw آبی کوچک، ممکن است the پرنده در دنیا باشد
[ترجمه گوگل]از کبوتر پلبی تا پرنده نادری همه ماکائو اسپایکس یا کوچک آبی macaw ممکن است پرنده ترین در جهان در معرض خطر باشد
9. This book has plebeian tastes.
[ترجمه ترگمان]این کتاب ذائقه plebeian دارد
[ترجمه گوگل]این کتاب سلیقه ای است
10. He has also noted the importance of publicans as profit-minded promoters of plebeian events.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به اهمیت معامله گران به عنوان promoters سود آور رویداده ای عمومی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین اهمیت عمران را به عنوان مؤسسات سودآور رویدادهای پلبی معرفی کرده است
11. From at least the closing years of the eighteenth century the decline of gentry involvement and even tolerance of plebeian sports was evident.
[ترجمه ترگمان]از حداقل ساله ای پایانی قرن هجدهم، کاهش مشارکت طبقات متوسط و حتی تحمل ورزش های plebeian مشهود بود
[ترجمه گوگل]از حداقل سالهای پایانی قرن هجدهم، کاهش مداخلات دینی و حتی تساهل در ورزشهای پلبی، مشهود بود
12. The food selection - hot dogs and beer - was rather plebeian.
[ترجمه ترگمان]انتخاب غذا - سگ های داغ و آبجو - تا حدی عامی بود
[ترجمه گوگل]انتخاب غذا - هات داگ و آبجو - خیلی خوشگل بود
13. But the Master, it must be said, is a man of plebeian tastes.
[ترجمه ترگمان]اما ارباب، باید گفته شود که این مرد tastes است
[ترجمه گوگل]اما استاد، باید گفت، مردی است که از طعم خوابیده است
14. There was nothing vulgar about these hands, not like his wife's plebeian paws with their chilblains and chipped red enamel.
[ترجمه ترگمان]در این دست ها هیچ چیز مبتذل و مبتذل نبود، نه مثل پنجه های مردم طبقه عوام که از سرما سرخ شده بود و از enamel قرمز خرد شده بود
[ترجمه گوگل]در مورد این دستها هیچ چیز عجیب و غریبی وجود ندارد، مثل پنجه ملکه همسرش با چلبی و مینا قرمز تراشیده شده است