کلمه جو
صفحه اصلی

swede


معنی : اهل سوئد
معانی دیگر : اهل کشور سوئد، سوئدی

انگلیسی به فارسی

سوئدی، اهل سوئد


اهل سوئد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a native or citizen of Sweden, or a descendant thereof.

• citizen or resident of sweden
a swede is a round yellow root vegetable with a brown or purple skin.

مترادف و متضاد

اهل سوئد (اسم)
swede

جملات نمونه

1. The average Swede was off sick 27 days last year.
[ترجمه ترگمان]متوسط سوئدی به طور متوسط ۲۷ روز در سال گذشته بیمار بود
[ترجمه گوگل]میانگین ساندویچ در سال گذشته 27 روز بیمار بود

2. Always choose a bright swede over a dull one.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک آدم باهوش را با یک آدم کودن انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]همیشه یک جفت روشن را بیش از یک کسل کننده انتخاب کنید

3. Today's main dish was cabbage and swede stew with dumplings.
[ترجمه ترگمان]غذای اصلی امروز کلم و swede با پیراشکی بود
[ترجمه گوگل]کلوچه اصلی امروز کلم و کلوچه را با dumplings بپزید

4. Place the carrots and swede in an ovenproof dish. Add the leeks, sweetcorn and tomatoes.
[ترجمه ترگمان]هویج و swede را در ظرف ovenproof قرار دهید the، sweetcorn و گوجه فرنگی را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]هویج را بگذارید و در یک ظرف ضدعفونی کنید حشرات، گل صدف و گوجه فرنگی را اضافه کنید

5. The Swede keeps dogs as pets.
[ترجمه ترگمان]سوئدی سگ ها را به عنوان حیوانات خانگی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]سوئدی سگ ها را به عنوان حیوانات خانگی نگه می دارد

6. A story is told about a Swede who wanted to join Napoleon's Grand Army.
[ترجمه ترگمان]داستانی درباره یک سوئدی که می خواست به ارتش بزرگ ناپلئون بپیوندد تعریف شد
[ترجمه گوگل]یک داستان در مورد یک سوئدی که می خواست به ارتش بزرگ ناپلئون پیوست گفت

7. Shanghai Swede Furnishing Co. Ltd is a retail store in home furnishing retails under IKEA group.
[ترجمه ترگمان]شرکت Shanghai Swede یک فروشگاه خرده فروشی در خانه است که retails زیر گروه IKEA است
[ترجمه گوگل]شانگهای Swede Furnishing Co Ltd یک فروشگاه خرده فروشی در منزل عرضه کننده مبلمان خانگی تحت گروه IKEA است

8. The Swede does not believe the discussions he has had with his players should surprise anyone.
[ترجمه ترگمان]این سوئدی به بحث هایی که او با بازیکنان خود انجام داده است اعتقاد ندارد و باید هر کسی را غافلگیر کند
[ترجمه گوگل]سوئدی معتقد است بحثهایی که با بازیکنانش داشته است باید هر کسی را تعجب کند

9. The Swede was warned that the great man would probably ask him some questions.
[ترجمه ترگمان]این سوئدی به او هشدار داده بود که مرد بزرگ احتمالا چند تا سوال از او می کند
[ترجمه گوگل]سوئدی هشدار داده شد که این مرد بزرگ احتمالا از او سوالاتی می خواهد

10. Swede said that perhaps this time he actually wanted to laugh.
[ترجمه ترگمان]سوئدی گفت: شاید این دفعه واقعا دلش می خواست بخندد
[ترجمه گوگل]سوئدی گفت که شاید این بار او واقعا می خواست خنده بدهد

11. The Swede stood quite still, except that his lips moved slightly.
[ترجمه ترگمان]سوئدی کاملا بی حرکت ایستاده بود، فقط لب هایش کمی تکان می خورد
[ترجمه گوگل]سوئدی کاملا ایستاده بود، به جز اینکه لب هایش کمی حرکت کرد

12. The difficulty is how to make the Swede understand them.
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که چگونه سوئدی آن ها را درک کند
[ترجمه گوگل]مشکل این است که چگونه سوئدی را درک کنید

13. And his father, a Swede, was now working in a hospital as a brain doctor.
[ترجمه ترگمان]و پدرش، سوئدی، حالا در بیمارستان به عنوان دکتر مغزی کار می کرد
[ترجمه گوگل]پدرش، سوئدی، در حال حاضر در یک بیمارستان به عنوان یک دکتر مغز کار می کند

14. Didn't you go off with that Swede to Copenhagen?
[ترجمه ترگمان]تو با اون سوئدی به Copenhagen رفتی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با این سوئد به کپنهاگ رفتید؟

پیشنهاد کاربران

شلغم زرد:Rutabaga


کلمات دیگر: