1. Digging your grave with your own teeth.
[ترجمه ترگمان]دارم قبر تو رو با دندون های خودت می کنم
[ترجمه گوگل]کاوش گور خود را با دندان های خود
2. What is learned in the cradle lasts [is carried] till [to] the grave [tomb].
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره از آن یاد می شود [ حمل می شود ] تا [ مقبره ]
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود تا [به] قبر [قبر] ادامه می یابد
3. What is learned in the cradle is carried to the grave [tomb].
[ترجمه ترگمان]آنچه در گهواره از آن یاد می شود به گور برده می شود [ مقبره ]
[ترجمه گوگل]آنچه که در گهواره آموخته شده است به قبر [آرامگاه] منتقل می شود
4. Histories make men wise ; poems witty; the mathematics subtle; natural philosophy deep ; moral grave ; logic and rhetoric able to contend.
[ترجمه ترگمان]تواریخ را خردمند می سازد؛ شعر witty؛ ریاضیات ظریف؛ فلسفه طبیعی عمیق؛ گور اخلاقی؛ منطق و معانی بیان
[ترجمه گوگل]تاریخ ها را مردان عاقلانه؛ اشعار عجیب و غریب ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق؛ قبر اخلاقی؛ منطق و سخنوری قادر به متقاعد کردن
5. A man may dig his grave with his teeth.
[ترجمه ترگمان]ممکن است مردی با دندان هایش قبر خود را بکند
[ترجمه گوگل]یک مرد می تواند قبر خود را با دندان هایش بکشد
6. We shall lie all alike in our graves.
[ترجمه ترگمان]ما در گور خود به هم دروغ خواهیم گفت
[ترجمه گوگل]ما همه را در گورهای ما یکسان خواهیم گذاشت
7. Life is a battle from cradle to grave.
[ترجمه ترگمان]زندگی یک نبرد از گهواره به گور است
[ترجمه گوگل]زندگی یک نبرد از گهواره تا قبر است
8. In the grave the rich and poor lie equal.
[ترجمه ترگمان]در گور ثروتمندان و فقرا مساوی است
[ترجمه گوگل]دروغ غنی و فقیر در قبر برابر است
9. What is learnt in the cradle lasts (or is carried) to the grave.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره یاد گرفته می شود (یا حمل می شود)تا گور
[ترجمه گوگل]آنچه که در گهواره آموخته می شود (یا منتقل می شود) به قبر
10. The first snow came. How beautiful it was, falling so silently all day long, all night long, on the mountains, on the meadows, on the roofs of the living, on the graves of the dead!
[ترجمه ترگمان]اولین بارش برف فرا رسید چقدر زیبا بود که در تمام طول روز، همه شب را در کوه ها، روی چمن ها، روی بام ها، روی بام ها، روی قبرها، روی قبرها
[ترجمه گوگل]اولین برف آمد چقدر زیبا بود، به آرامی تمام روز، تمام شب، در کوه ها، بر روی چمنزار ها، بر روی سقف زندگی، در گورهای مرده سقوط کرد!
11. There is grave There is grave.
[ترجمه ترگمان]اینجا قبر است
[ترجمه گوگل]قبر وجود دارد قبر
12. We are in the gravest peril.
[ترجمه ترگمان]ما در خطر بزرگی هستیم
[ترجمه گوگل]ما در معرض خطر بزرگ هستیم
13. They are in grave danger of losing everything.
[ترجمه ترگمان]خطر از دست دادن همه چیز است
[ترجمه گوگل]آنها در خطر جدی از دست دادن همه چیز هستند
14. All aboard were in grave peril of drowning.
[ترجمه ترگمان]همه افراد کشتی در خطر غرق شدن بودند
[ترجمه گوگل]همه ی کشتی ها در معرض خطر غرق شدن بودند
15. There might be something beyond the grave, you know, and not nothingness.
[ترجمه ترگمان]می دانی، ممکن است چیزی فراتر از گور باشد، می دانی، نه از نیستی
[ترجمه گوگل]ممکن است چیزی فراتر از قبر باشد، شما می دانید، و نه هیچ چیز