کلمه جو
صفحه اصلی

techniques

انگلیسی به فارسی

تکنیک، فن، شیوه، روش فنی، شگرد فن، اصول مهارت


جملات نمونه

1. diplomatic techniques for preventing war
روش های سیاست کارانه برای جلوگیری از جنگ

2. high-pressure sales techniques
روش های فروشندگی توام با اصرار و ابرام

3. engineers utilized different techniques
مهندسان فنون مختلفی را به کار گرفتند.

4. his crude management techniques
روش خشن مدیریت او

5. scientists experimented with new flight techniques
دانشمندان روش های نوین پرواز را مورد آزمایش قرار دادند.

6. the rapid assimilation of new techniques in industry
جذب سریع روش های جدید در صنعت

پیشنهاد کاربران

شگرد

شیوه
فن

اصول و مهارت
تکنیک

فنون، روش

تکنیک


کلمات دیگر: