کلمه جو
صفحه اصلی

extrajudicial


معنی : غیر رسمی، خارج ازصلاحیت قضایی
معانی دیگر : خارج از دادگاه، برون دادگاهی، (حقوق)، خارج از صلاحیت دادگاه، بیرون از حوزه ی قضایی دادگاه، غیر عادی (از نظر قضایی)، خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه

انگلیسی به فارسی

خارج از موضوع مطرح‌شده در دادگاه، غیررسمی، خارج از صلاحیت قضایی


اضطراری، غیر رسمی، خارج ازصلاحیت قضایی، خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه


انگلیسی به انگلیسی

• not under legal jurisdiction, outside of the authority of a court or other judicial authority
outside of the law

مترادف و متضاد

غیر رسمی (صفت)
extrajudicial, informal, unofficial

خارج از صلاحیت قضایی (صفت)
extrajudicial

جملات نمونه

1. an extrajudicial confession
اقرار برون دادگاهی (خارج از دادگاه)

2. The killing was feared to be an extrajudicial execution carried out by the security forces.
[ترجمه ترگمان]از کشتن یک محاکمه غیر قانونی توسط نیروهای امنیتی هراس داشت
[ترجمه گوگل]این کشتار به دلیل اجرای اعدام های اضطراری توسط نیروهای امنیتی ترسید

3. Most cases have never been investigated and extrajudicial killings have continued with impunity.
[ترجمه ترگمان]اغلب موارد هرگز مورد بررسی قرار نگرفته اند و کشتارهای غیرقانونی بدون مانع ادامه داشته اند
[ترجمه گوگل]اکثر موارد هرگز مورد بررسی قرار نگرفته اند و قتل عام غیرقانونی با مجازات ادامه دارد

4. Allegations of extrajudicial execution and torture, one death in custody under torture, continue unabated.
[ترجمه ترگمان]اتهامات اعدام و شکنجه غیر قانونی، یک مرگ در زندان تحت شکنجه، همچنان بی وقفه ادامه دارد
[ترجمه گوگل]اتهامات مربوط به اعدام و شکنجه غیرقانونی، یک مورد مرگ در زندان تحت شکنجه، همچنان ادامه دارد

5. Colleagues fear her killing was an extrajudicial execution carried out by the security forces.
[ترجمه ترگمان]همکاران می گویند که قتل او یک اعدام غیرقانونی است که توسط نیروهای امنیتی انجام شده است
[ترجمه گوگل]همکاران از آن می ترسند که قتل یک اعدام بدون قید و شرط توسط نیروهای امنیتی انجام شود

6. And his extrajudicial comments disparaging Microsoft and its officers lent an air of bias to his action against the company.
[ترجمه ترگمان]و نظرات غیر قانونی او که از مایکروسافت و افسران آن کم کرده بود، نسبت به اقدام او علیه شرکت جانبداری کرده بود
[ترجمه گوگل]مایکروسافت و افسران آن، دادخواستی راجع به این قضیه، باعث بی اعتمادی به اقدام وی علیه این شرکت شدند

7. Arbitrary detention, extrajudicial killings, disappearances, rape, and torture are reportedly common.
[ترجمه ترگمان]طبق گزارش ها، بازداشت خودسرانه، قتل غیر قانونی، ناپدید شدن، تجاوز و شکنجه رایج است
[ترجمه گوگل]به طور معمول، بازداشت های خودسرانه، قتل های غیرقانونی، ناپدید شدن، تجاوز و شکنجه گزارش شده است

8. The four-decade conflict continues today, along with widespread extrajudicial killings by the military that are reminiscent of Mr. Marcos's time.
[ترجمه ترگمان]این درگیری چهار دهه ای به همراه کشتارهای گسترده غیرقانونی توسط ارتش که یادآور زمان آقای مارکوس است ادامه دارد
[ترجمه گوگل]درگیری چهار دهه امروز، همراه با کشتار غیر قانونی گسترده توسط ارتش، یادآور زمان آقای مارکوس است

9. There continued to be reports of extrajudicial killings, disappearances, arbitrary detention, arrests of political prisoners, harsh and life-threatening prison conditions, and torture.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از کشتارهای غیرقانونی، ناپدید شدن، بازداشت خودسرانه، دستگیری زندانیان سیاسی، شرایط زندان تهدید آمیز و حبس ابد و شکنجه بود
[ترجمه گوگل]همچنان گزارش هایی درباره قتل های غیرقانونی، ناپدید شدن، بازداشت خودسرانه، دستگیری زندانیان سیاسی، شرایط سخت زندان و تهدید کننده زندان و شکنجه وجود دارد

10. Under Mr Thaksin, extrajudicial squads killed thousands of suspected drug-pushers and other criminals.
[ترجمه ترگمان]تحت حمایت آقای تاکسین، گروهه ای غیر قانونی هزاران نفر از قاچاقچیان مظنون مواد مخدر و سایر مجرمان را کشتند
[ترجمه گوگل]تحت گروه طاکسین، جوخه های غیرقانونی هزاران نفر از مظنونین مواد مخدر و دیگر مجرمان را کشتند

11. Government security forces were responsible for extrajudicial killings, custodial deaths, disappearances, rape, and torture.
[ترجمه ترگمان]نیروهای امنیتی دولت مسئول کشتارهای غیرقانونی، مرگ و میر، ناپدید شدن، تجاوز و شکنجه بودند
[ترجمه گوگل]نیروهای امنیتی دولت مسئول کشتار غیر قانونی، مرگ و میر زندان، ناپدید شدن، تجاوز و شکنجه بودند

12. One must have regard to the potential for legal expenses when determining the ultimate extrajudicial settlement figure in any case.
[ترجمه ترگمان]شخص باید با توجه به پتانسیل هزینه های قانونی در هنگام تعیین رقم نهایی حل و فصل غیر قانونی در هر مورد توجه داشته باشد
[ترجمه گوگل]در هر صورت باید در مورد تعیین احتمالی مصارف غیرقانونی غیرقانونی، باید در مورد احتمالی هزینه های حقوقی در نظر گرفت

13. According to Asma Jahangir, the United Nations special rapporteur on extrajudicial killings, they are on the increase.
[ترجمه ترگمان]براساس اظهارات اسما جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد کشتارهای غیرقانونی، آن ها در حال افزایش هستند
[ترجمه گوگل]به گزارش آسما جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد قتل های غیرقانونی، آنها در حال افزایش است

14. It is sometimes said that judges are entitled to make extrajudicial statements critical of the existing law and advocating reform.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات گفته می شود که قضات حق دارند بیانیه های غیر قانونی درباره قانون موجود و طرفداری از اصلاحات را بیان کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات گفته می شود که قضات حق دارند بیانیه های اضافی را از قانون موجود و حمایت از اصلاحات انتقاد کنند

15. Despite the presence of the blue helmets, however, political violence, extrajudicial killings, and arrests of opposition members continued under the interim government.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، علی رغم حضور کلاه های آبی، خشونت سیاسی، کشتارهای غیرقانونی و دستگیری اعضای اپوزیسیون تحت حکومت موقت ادامه دارد
[ترجمه گوگل]علی رغم حضور کلاه های آبی، خشونت های سیاسی، قتل های غیرقانونی و دستگیری اعضای اپوزیسیون تحت حکومت موقت ادامه یافت

an extrajudicial confession

اقرار برون‌دادگاهی (خارج از دادگاه)


پیشنهاد کاربران

خارج از صلاحیت قضایی/ فراتر از و یا خارج از قدرت رسیدگی عادی قانون

فراقضایی


کلمات دیگر: