کلمه جو
صفحه اصلی

on the assumption that

انگلیسی به انگلیسی

• under the supposition that, assuming that

جملات نمونه

1. We are working on the assumption that everyone invited will turn up.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی این فرض کار می کنیم که همه دعوت خواهند شد
[ترجمه گوگل]ما بر این فرضیه عمل می کنیم که همه دعوت شده اند

2. I work on the assumption that people are rational beings.
[ترجمه ترگمان]من بر این فرض کار می کنم که انسان ها موجودات منطقی هستند
[ترجمه گوگل]من بر این فرضیه که مردم موجودات عقلایی هستند کار می کنند

3. We are working on the assumption that the techniques are safe.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی این فرض کار می کنیم که روش ها ایمن هستند
[ترجمه گوگل]ما بر این فرضیه عمل می کنیم که تکنیک ها ایمن هستند

4. We are working on the assumption that it was a gas explosion.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی این فرض کار می کنیم که انفجار گاز بوده است
[ترجمه گوگل]ما بر این فرضیه عمل می کنیم که انفجار گاز بود

5. We are working on the assumption that the rate of inflation will not increase next year.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی این فرضیه کار می کنیم که نرخ تورم در سال آینده افزایش نخواهد یافت
[ترجمه گوگل]ما بر این فرضیه کار می کنیم که نرخ تورم در سال آینده افزایش نخواهد یافت

6. The sales forecast is predicated on the assumption that the economy will grow by four per cent this year.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی فروش براساس این فرض که اقتصاد در سال جاری به میزان ۴ درصد رشد خواهد کرد، پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]پیش بینی فروش بر این فرض است که اقتصاد در سال جاری چهار درصد رشد خواهد کرد

7. We're working on the assumption that the conference will take place in Canada, as planned.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی این فرض کار می کنیم که کنفرانس در کانادا طبق برنامه اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]ما بر این فرضیه عمل می کنیم که کنفرانس در کانادا برگزار می شود، همانطور که برنامه ریزی شده است

8. I set the table for eight people, on the assumption that Jo would come.
[ترجمه ترگمان]من میز را برای هشت نفر گذاشتم، با این فرض که جو بیاید
[ترجمه گوگل]جدول را برای هشت نفر تنظیم کردم، بر این فرض بود که جوی می آمد

9. Traditional economic analysis is premised on the assumption that more is better.
[ترجمه ترگمان]تحلیل اقتصادی سنتی مبتنی بر این فرض است که بهتر است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل اقتصادی سنتی بر این فرض استوار است که بیشتر بهتر است

10. My calculations were based on the assumption that house prices would remain steady.
[ترجمه ترگمان]محاسبات من براساس این فرض بود که قیمت خانه ثابت خواهد ماند
[ترجمه گوگل]محاسبات من بر اساس این فرض بود که قیمت خانه ها ثابت باقی می ماند

11. These calculations are based on the assumption that prices will continue to rise.
[ترجمه ترگمان]این محاسبات براساس این فرض هستند که قیمت ها به افزایش ادامه خواهند داد
[ترجمه گوگل]این محاسبات بر این فرض استوار است که قیمت ها ادامه خواهد یافت

12. The company's expansion was predicated on the assumption that sales would rise.
[ترجمه ترگمان]توسعه شرکت براساس این فرض که فروش افزایش خواهد یافت، پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]گسترش این شرکت بر این فرض بود که فروش افزایش خواهد یافت

13. His views are grounded on the assumption that all people are equal.
[ترجمه ترگمان]نظرات او بر این فرض استوار است که همه مردم برابر هستند
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او بر این فرض استوار است که همه مردم برابر هستند

14. This project was predicated on the assumption that the economy was expanding.
[ترجمه ترگمان]این پروژه بر این فرض استوار بود که اقتصاد در حال گسترش است
[ترجمه گوگل]این پروژه بر این فرض بود که اقتصاد در حال گسترش بود

15. The project was predicated on the assumption that the economy was expanding.
[ترجمه ترگمان]این پروژه براساس این فرض که اقتصاد در حال گسترش است، پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]این پروژه بر این فرض بود که اقتصاد در حال گسترش بود

پیشنهاد کاربران

با فرض اینکه


کلمات دیگر: