کلمه جو
صفحه اصلی

fortune telling


فالگیری، طالع بینی

انگلیسی به فارسی

فال، تفال


انگلیسی به انگلیسی

• foretelling the future, predicting the future
practice of telling fortunes and predicting the future

جملات نمونه

1. fortune-telling racket
کلاهبرداری فالگیران

2. I had my fortune told by Gypsy Rose at the fair.
[ترجمه ترگمان]من بخت و اقبال خود را با آن زن کولی در بازار نقل کردم
[ترجمه گوگل]من خوشبختانه در نمایشگاه گفتم که کولی رز

3. "Fortune Telling Madman", "Monster Vending Machine" and "Pie Off to Our Bosses". . . Our colleagues tried every means to develop interesting games to raise money.
[ترجمه ترگمان]\"شانس به مادمن\"، \"ماشین vending\" و \"پای به روسا مان\"، همکاران ما هر وسیله ای برای توسعه بازی های جالب برای جمع آوری پول تلاش کردند
[ترجمه گوگل]'Fortune Telling Madman'، 'Monster Vending Machine' و 'Off To Our Bosses' همکاران ما به هر وسیله ای برای توسعه بازی های جالب برای جمع آوری پول تلاش کردند

4. Before that, palmistry was their preferred method of fortune telling.
[ترجمه ترگمان]قبل از آن، کف بینی روش preferred بود که به من می گفت
[ترجمه گوگل]قبل از آن، پالمیمی روش ترجیحی آنها بود

5. Several friends were discussing the subject of fortune telling.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از دوستان درباره موضوع ثروت بحث می کردند
[ترجمه گوگل]چندین دوست در مورد موضوع حبس بحث کردند

6. But people say that fortune telling can make your luck go bad. So I also know about a lot of tricks to gain good luck.
[ترجمه ترگمان]اما مردم می گویند که بخت و اقبال می تواند شانس شما را بد کند بنابراین من از حقه های زیادی برای بدست آوردن شانس خوب آگاهی دارم
[ترجمه گوگل]اما مردم می گویند که حبس می تواند شانس خود را بد کند بنابراین من نیز در مورد بسیاری از ترفندها برای به دست آوردن موفق باشید

7. Mike is calling a fortune telling hotline.
[ترجمه ترگمان]مایک داره به یه خط ارتباطی زنگ میزنه
[ترجمه گوگل]مایک تماس تلفنی را به تلفن ثابت می فرستد

8. Even today, fortune telling ceremonies are still carried on unwittingly or half-jokingly in Halloween party games like apple bobbing.
[ترجمه ترگمان]حتی امروزه، بخت و اقبال در مراسم جشن هالو وین مانند بالا رفتن سیب بطور ناخودآگاه یا نیمه کاره انجام می شود
[ترجمه گوگل]حتی امروز، مراسم عید غم و اندوه هنوز هم در بازی های حزب هالووین مثل بیبنج سیب به طور ناخودآگاه یا نیمه شوخی انجام می شود

9. Results found:the audience of the network fortune telling use fortune-telling website, because its entertainment, obtaining topics which can be used to chat with others and the interest of numerology.
[ترجمه ترگمان]نتایج یافته: تماشاگران این شبکه می توانند از وب سایت fortune استفاده کنند، چون سرگرمی، به دست آوردن موضوعاتی که می تواند برای گپ زدن با دیگران و منافع of مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نتایج یافت می شود: مخاطبان وب سایت ثروتمند استفاده از وب سایت ثروتمند گفتن، به دلیل سرگرمی های خود، به دست آوردن موضوعات است که می تواند مورد استفاده قرار گیرد برای چت با دیگران و علاقه به علوم نجومی

10. Fortune telling remains popular with Chinese people even today.
[ترجمه ترگمان]اما امروزه بخت با مردم چین محبوب است
[ترجمه گوگل]گفتن فورچون امروز حتی با مردم چین نیز محبوبیت دارد

11. Practicing divination (This means fortune telling, reading tarot cards, reading tea leaves etc) or sorcery.
[ترجمه ترگمان]تمرین پیشگویی (این به معنای فال گرفتن، خواندن کارت های فال، خواندن برگ چای و غیره)یا سحر و جادو است
[ترجمه گوگل]تمرین طلسم (این به معنای ثروت گفتن، خواندن کارت های طارق، خواندن برگ های چای و غیره) و یا جادوگری است

12. Fortune telling and mystical mumbo-jumbo aside, it has been a power about which we can only dream.
[ترجمه ترگمان]بخت به او می گوید که این چرندیات پوچ و مرموز به کناری می افتد، قدرتی است که ما فقط می توانیم به آن فکر کنیم
[ترجمه گوگل]به عقیده فورچون و عرفانی mumbo-jumbo، این قدرت است که ما فقط می توانیم رویای آن را داشته باشیم

13. Kabul, Afghanistan: A fortune teller listens to a woman as another awaits her turn. Fortune telling was banned under the Taliban regime.
[ترجمه ترگمان]کابل، افغانستان: یک پیشگو به یک زن گوش می دهد و دیگری در انتظار نوبت او است تقدیر در زمان حکومت طالبان ممنوع اعلام شد
[ترجمه گوگل]کابل، افغانستان: یک قاتل ثروتمند به یک زن گوش می دهد؛ دیگران در انتظار او هستند گفتن فورچون تحت رژیم طالبان ممنوع شد

14. Misunderstood and misused for many years as a medium for fortune telling, it is now returning to its true use, as a tool for awareness and consciousness.
[ترجمه ترگمان]misunderstood و سو استفاده برای سال ها به عنوان رسانه برای تعریف ثروت، اکنون به کاربرد واقعی خود، به عنوان ابزاری برای آگاهی و آگاهی باز می گردد
[ترجمه گوگل]برای سالها بدرفتاری و سوءاستفاده به عنوان وسیله ای برای بیان ثروت، اکنون به استفاده درست آن به عنوان ابزاری برای آگاهی و آگاهی بازگشته است

15. During the Mao years many of its traditions, such as fortune telling, geomancy, possession by spirits, and popular rituals, were banned as superstitious.
[ترجمه ترگمان]در طی سال های مایو، بسیاری از سنن آن مانند fortune، geomancy، تملک توسط ارواح، و آداب و رسوم رایج، به عنوان خرافات منع شدند
[ترجمه گوگل]در طول سال های مائو، بسیاری از سنت های آن، مانند حراج، فانتزی، داشتن ارواح و مراسم های مردمی، به عنوان خرافاتی ممنوع شد

پیشنهاد کاربران

پیش گویی


کلمات دیگر: