(عامیانه) آدم بدجنس، آدم فرومایه، پدرسوخته، بدسگال
meanie
انگلیسی به فارسی
میدانی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: meanies
حالات: meanies
• : تعریف: (informal) a mean or selfish person (often used ironically).
- Give me a stick of gum, you old meanie!
[ترجمه ترگمان] یه تیکه آدامس بهم بده، ای شیطون پیر
[ترجمه گوگل] من یک چوب از آدامس را به من بده
[ترجمه گوگل] من یک چوب از آدامس را به من بده
• a meanie is a person who is unkind to someone, for example by hurting their feelings or by not allowing them to do something; an informal word.
جملات نمونه
1. Give me some more, you meanie!
[ترجمه ترگمان]یه خورده بیشتر بهم بده، ای احمق
[ترجمه گوگل]به من بیشتر بخور
[ترجمه گوگل]به من بیشتر بخور
2. Don't be such a meanie!
[ترجمه ترگمان]احمق نباش!
[ترجمه گوگل]چنین نیست!
[ترجمه گوگل]چنین نیست!
3. I can't believe your aunt is such a meanie.
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه که خاله ات اینقدر بدجنس باشه
[ترجمه گوگل]نمیتوانم باور کنم عمه تو چنین چیزی است
[ترجمه گوگل]نمیتوانم باور کنم عمه تو چنین چیزی است
4. Perhaps you do. Here are the third annual Meanie Awards for remarkable achievement in stupidity and hypocrisy in 20
[ترجمه ترگمان]شاید شما این کار را بکنید در اینجا سومین جایزه سالیانه Meanie برای دستیابی قابل توجه به حماقت و ریاکاری در ۲۰ سال ارائه شده است
[ترجمه گوگل]شاید شما انجام دهید در اینجا سومین جوایز سالانه Meanie برای دستاوردهای قابل توجه در حماقت و ریاکاری در 20 سالگی است
[ترجمه گوگل]شاید شما انجام دهید در اینجا سومین جوایز سالانه Meanie برای دستاوردهای قابل توجه در حماقت و ریاکاری در 20 سالگی است
5. Meanie ! You'd better make one about saying nice things to girls.
[ترجمه ترگمان]کوچولوی کوتاه قد! بهتر است یکی از این چیزها را برای دخترها تعریف کنی
[ترجمه گوگل]میدانی شما بهتر می توانید در مورد چیزهای خوب برای دختران صحبت کنید
[ترجمه گوگل]میدانی شما بهتر می توانید در مورد چیزهای خوب برای دختران صحبت کنید
6. Here are the second annual Meanie Awards for outstanding achievement in the field of human ineptitude.
[ترجمه ترگمان]این دومین جایزه سالیانه Meanie برای دستاوردهای برجسته در زمینه of انسانی است
[ترجمه گوگل]در اینجا دومین جوایز سالانه Meanie برای موفقیت برجسته در زمینه بی کفایتی انسانی است
[ترجمه گوگل]در اینجا دومین جوایز سالانه Meanie برای موفقیت برجسته در زمینه بی کفایتی انسانی است
7. At my school, it isn't one gossiping meanie, or two gossiping meanies, but three-count'tem, three-girls who make it their life's work to say unfriendly stuff about pretty much everybody!
[ترجمه ترگمان]در مدرسه من، این یکی از موجودات شیطانی شایعه پراکنی نیست، یا دو سه دختر وراج، اما سه - کنت - ۳ - سه دختر که این کار را می کنند برای گفتن چیزهای غیر دوستانه در مورد همه مردم!
[ترجمه گوگل]در مدرسه من، این یک معجزه شایعات نیست، یا دو معشوق شایعات، اما three count'tem، سه دختران که کار زندگی خود را برای گفتن چیزهای غیر دوستانه در مورد تقریبا همه!
[ترجمه گوگل]در مدرسه من، این یک معجزه شایعات نیست، یا دو معشوق شایعات، اما three count'tem، سه دختران که کار زندگی خود را برای گفتن چیزهای غیر دوستانه در مورد تقریبا همه!
8. And also, you are a big meanie and I'm not talking to you anymore!
[ترجمه ترگمان]و همچنین تو هم یه دیو بزرگ هستی و من دیگه با تو حرف نمی زنم
[ترجمه گوگل]و همچنین، شما بزرگ می باشید و من دیگر با شما صحبت نمی کنم!
[ترجمه گوگل]و همچنین، شما بزرگ می باشید و من دیگر با شما صحبت نمی کنم!
9. My sister is a real meanie, If you have something that she likes, She 'll take it away from you .
[ترجمه ترگمان]خواهر من یک شیطان واقعی است، اگر چیزی داشته باشی که دوست داشته باشد، آن را از تو خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]خواهر من یک معجزه واقعی است، اگر چیزی داشته باشید که او دوست دارد، آن را از شما دور خواهد کرد
[ترجمه گوگل]خواهر من یک معجزه واقعی است، اگر چیزی داشته باشید که او دوست دارد، آن را از شما دور خواهد کرد
10. Their fathers allow them to watch it because fathers want to be pals, not meanies.
[ترجمه ترگمان]پدرشان اجازه می دهد که آن را تماشا کنند چون پدرها می خواهند با هم دوست باشند، نه meanies
[ترجمه گوگل]پدران آنها به آنها اجازه می دهند که آنها را تماشا کنند، زیرا پدران می خواهند زوج باشند، نه معانی
[ترجمه گوگل]پدران آنها به آنها اجازه می دهند که آنها را تماشا کنند، زیرا پدران می خواهند زوج باشند، نه معانی
11. The band gave it their best shot, until the arrival of the blue meanies put an end to the proceedings.
[ترجمه ترگمان]گروه بهترین شلیک خود را انجام دادند تا رسیدن the آبی پایان دادرسی را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]این گروه بهترین شات را به خود اختصاص داد، تا زمانی که رسیدن به معانی آبی پایان کار را نپذیرفت
[ترجمه گوگل]این گروه بهترین شات را به خود اختصاص داد، تا زمانی که رسیدن به معانی آبی پایان کار را نپذیرفت
12. Don't need it. Don't wanna be a wizard anymore. Wizards are big stupid mean meanie -heads.
[ترجمه ترگمان]لازمش ندارم دیگر نمی خواهم جادوگر باشم جادوگران احمق و احمق هستن که سر کله - ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]به آن نیاز ندارید نمی خواهم یک جادوگر دیگر باشم جادوگران بزرگترین احمقانه هستند
[ترجمه گوگل]به آن نیاز ندارید نمی خواهم یک جادوگر دیگر باشم جادوگران بزرگترین احمقانه هستند
پیشنهاد کاربران
بدجنس
متضاد : pal
متضاد : pal
کلمات دیگر: