دوست داشتنی
courting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• wooing, pursuing
courtship, suit, wooing
courtship, suit, wooing
جملات نمونه
1. he has been courting success for a long time
او مدت ها در جستجوی موفقیت بوده است.
2. she seems to be courting insults
مثل اینکه هوس توهین شنیدن به سرش زده است.
3. since he had been rejected before, he was gun-shy about courting again
چون قبلا او را ردکرده بودند از خواستگاری مجدد واهمه و تردید داشت.
4. He has been courting her for the last three months.
[ترجمه ترگمان]سه ماه است که با او عشق بازی کرده
[ترجمه گوگل]او سه ماه است که او را دوست دارد
[ترجمه گوگل]او سه ماه است که او را دوست دارد
5. Both Democratic and Republican parties are courting former supporters of Ross Perot.
[ترجمه ترگمان]هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه طرفدار حامیان سابق راس پروت هستند
[ترجمه گوگل]احزاب دموکرات و جمهوری خواه هر دو طرف طرفداران سابق راس پرت هستند
[ترجمه گوگل]احزاب دموکرات و جمهوری خواه هر دو طرف طرفداران سابق راس پرت هستند
6. There were several courting couples in the park.
[ترجمه ترگمان]چند زوج عاشق هم در پارک بودند
[ترجمه گوگل]در پارک چند زوج دلسوز وجود داشتند
[ترجمه گوگل]در پارک چند زوج دلسوز وجود داشتند
7. At that time they had been courting for several years.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان سال ها با هم عشق بازی کرده بودند
[ترجمه گوگل]در آن زمان آنها برای چندین سال از آنها دلسرد شده بودند
[ترجمه گوگل]در آن زمان آنها برای چندین سال از آنها دلسرد شده بودند
8. He had been courting Jane for six months.
[ترجمه ترگمان]شش ماه بود که با جین عشق بازی کرده بود
[ترجمه گوگل]او برای شش ماه مجبور به جین بود
[ترجمه گوگل]او برای شش ماه مجبور به جین بود
9. Having spent a lifetime avidly courting publicity, Paul has suddenly become secretive.
[ترجمه ترگمان]پل ناگهان با شور و شوق سر و صدا کرد و گفت: پل ناگهان مرموز شد
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن یک عمر پرشور و آرام، Paul به طور ناگهانی محرمانه شد
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن یک عمر پرشور و آرام، Paul به طور ناگهانی محرمانه شد
10. He has been courting the director, hoping to get the leading role in the play.
[ترجمه ترگمان]او با این امید که نقش رهبری در نمایش را به دست آورد، با کارگردان صحبت کرده است
[ترجمه گوگل]او به دنبال کارگردانی است، امیدوار است که نقش اصلی را در این بازی بگیرد
[ترجمه گوگل]او به دنبال کارگردانی است، امیدوار است که نقش اصلی را در این بازی بگیرد
11. Behind our school there is a stream courting the fishermen.
[ترجمه ترگمان]پشت مدرسه ما یک جویبار دارد که با آن بازی می کند
[ترجمه گوگل]پشت مدرسه ما یک جریان است که به ماهیگیران احتیاج دارد
[ترجمه گوگل]پشت مدرسه ما یک جریان است که به ماهیگیران احتیاج دارد
12. Drinking and driving is simply courting disaster.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن و رانندگی صرفا یک فاجعه است
[ترجمه گوگل]نوشیدن و رانندگی به سادگی فاجعه است
[ترجمه گوگل]نوشیدن و رانندگی به سادگی فاجعه است
13. Street pickups were delicate courting dances, comprising a complex interplay of attraction and feared rejection.
[ترجمه ترگمان]وانت خیابان به طرز ظریفی به دنبال رقص بود، که ترکیبی از یک اثر متقابل پیچیده از جاذبه و ترس از رد شدن بود
[ترجمه گوگل]وانت های خیابانی رقص های دلپذیری ظریف بود که شامل یک درگیری پیچیده از جاذبه و ترس از رد شدن بود
[ترجمه گوگل]وانت های خیابانی رقص های دلپذیری ظریف بود که شامل یک درگیری پیچیده از جاذبه و ترس از رد شدن بود
14. It seems quite likely for I recall from courting days that my own amorous advances met with much the same response.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد به خاطر دارم که از دو روز پیش به یاد می آورم که پیشرفت های عاشقانه من با همان عکس العمل روبه رو شد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کاملا به نظر می رسد که من از روزهای دلگرمی به یاد می آورم که پیشرفت های عاشقانه من با پاسخ بسیار مشابهی همراه بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کاملا به نظر می رسد که من از روزهای دلگرمی به یاد می آورم که پیشرفت های عاشقانه من با پاسخ بسیار مشابهی همراه بود
15. Courting big-money donors takes time, sometimes years from the first contact to the delivered check.
[ترجمه ترگمان]اهدا کنندگان بزرگ با پول، گاهی اوقات از اولین تماس با چک تحویل داده شده وقت می گیرند
[ترجمه گوگل]داوطلبین اهدا کنندگان پول بزرگ زمان میبرند، گاهی اوقات از اولین تماس تا چک تحویل داده می شود
[ترجمه گوگل]داوطلبین اهدا کنندگان پول بزرگ زمان میبرند، گاهی اوقات از اولین تماس تا چک تحویل داده می شود
پیشنهاد کاربران
عشق بازی کردن - عشقبازی
ملاقات با هدف ازدواج
دلبستگی به شخصی
دلبستگی به شخصی
کلمات دیگر: