زیر چتر
underachiever
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• one who achieves less than what was expected, one who does not reach his potential, one of low achievement
جملات نمونه
1. Usually, he is shy, a loner, an underachiever who may feel dominated by his regular partner.
[ترجمه ترگمان]معمولا او خجالتی است، فردی تنها و گوشه گیر است که ممکن است تحت سلطه شریک منظم او باشد
[ترجمه گوگل]معمولا، او خجالتی، یکنواخت، زیرکاشی است که ممکن است احساس کند که توسط همسر معمولی او تحت سلطه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]معمولا، او خجالتی، یکنواخت، زیرکاشی است که ممکن است احساس کند که توسط همسر معمولی او تحت سلطه قرار گرفته است
2. The most recent underachiever in China was MySpace, owned by the News Corporation, which set up a locally owned Chinese business in mid-200
[ترجمه ترگمان]جدیدترین underachiever در چین MySpace، متعلق به شرکت نیوز اینترنشنال بود که یک تجارت محلی چینی را در اواسط ۲۰۰ سالگی راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]تازه ترین زیردریایی در چین مای اسپیس، متعلق به شرکت اخبار، که در اواسط سال 200 یک کسب و کار محلی محلی چینی را راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]تازه ترین زیردریایی در چین مای اسپیس، متعلق به شرکت اخبار، که در اواسط سال 200 یک کسب و کار محلی محلی چینی را راه اندازی کرد
3. A comfort-zone underachiever (CZU) is a person who is highly qualified but doesn't like being challenged.
[ترجمه ترگمان]منطقه امن (CZU)فردی است که بسیار واجد شرایط است، اما دوست ندارد به چالش کشیده شود
[ترجمه گوگل]ناحیه کمربند آسایشگاه (CZU) یک فرد واجد شرایط است اما دوست ندارد به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]ناحیه کمربند آسایشگاه (CZU) یک فرد واجد شرایط است اما دوست ندارد به چالش بکشد
4. If the solar system has an underachiever, it has to be Venus.
[ترجمه ترگمان]اگر منظومه شمسی underachiever داشته باشد، باید ونوس باشد
[ترجمه گوگل]اگر منظومه شمسی دارای زیردریایی باشد، باید زهره باشد
[ترجمه گوگل]اگر منظومه شمسی دارای زیردریایی باشد، باید زهره باشد
5. Then, I find the underachiever problem is mainly caused by the personality factors according to the data from the study and investigation.
[ترجمه ترگمان]سپس، من متوجه شده ام که مشکل underachiever عمدتا توسط عوامل شخصیتی بر طبق داده های تحقیق و بررسی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]سپس، من مشکل زیر را پیدا می کنم عمدتا به دلیل عوامل شخصیتی بر اساس داده های مطالعه و تحقیق است
[ترجمه گوگل]سپس، من مشکل زیر را پیدا می کنم عمدتا به دلیل عوامل شخصیتی بر اساس داده های مطالعه و تحقیق است
6. Deemed an underachiever in school, Qiu began reading on his own and subsequently began to write and paint.
[ترجمه ترگمان]Deemed در مدرسه underachiever، شروع به خواندن کرد و متعاقبا شروع به نوشتن و نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]Qiu به عنوان مدافع در مدرسه، خواندن خود را شروع کرد و سپس شروع به نوشتن و نقاشی نمود
[ترجمه گوگل]Qiu به عنوان مدافع در مدرسه، خواندن خود را شروع کرد و سپس شروع به نوشتن و نقاشی نمود
7. The result suggests we can transform the underachiever middle school students in chemistry through the method of the face-to-face teaching.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که ما می توانیم دانش آموزان مقطع راهنمایی را از طریق روش تدریس رو به رو، در شیمی تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد ما می توانیم دانش آموزان مدرسه متوسطه را در شیمی با روش آموزش چهره به چهره تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد ما می توانیم دانش آموزان مدرسه متوسطه را در شیمی با روش آموزش چهره به چهره تبدیل کنیم
8. He just wanted people to stop calling him disadvantaged, an underachiever.
[ترجمه ترگمان]اون فقط می خواست که مردم دیگه بهش زنگ نزنند، کم تر از تنبلی
[ترجمه گوگل]او فقط می خواست مردم را متوقف کند که او را به عنوان محروم و نامناسب انتخاب کند
[ترجمه گوگل]او فقط می خواست مردم را متوقف کند که او را به عنوان محروم و نامناسب انتخاب کند
9. How do educators determine if a child is an underachiever?
[ترجمه ترگمان]معلمان چگونه تعیین می کنند که آیا یک کودک an است؟
[ترجمه گوگل]معلمان چگونه معلوم می کنند که یک کودک زیردریایی است؟
[ترجمه گوگل]معلمان چگونه معلوم می کنند که یک کودک زیردریایی است؟
10. There were moments when the 8T Quattro behaved as an underachiever.
[ترجمه ترگمان]لحظاتی بود که the ۸ به عنوان an رفتار می کردند
[ترجمه گوگل]لحظاتی وجود داشت که Quattro 8T به عنوان یک زیردریایی عمل کرد
[ترجمه گوگل]لحظاتی وجود داشت که Quattro 8T به عنوان یک زیردریایی عمل کرد
11. His presence goes a long way toward explaining why the Seahawks have gone from early-season underachievers to playoff contenders.
[ترجمه ترگمان]حضورش یک راه طولانی برای توضیح این موضوع است که چرا Seahawks از اوایل فصل قبل به رقابت حذفی راه یافته اند
[ترجمه گوگل]حضور او راه طولانی را برای توضیح اینکه چرا Seahawks از مدافعان اولیه فصل به رقبای پلی آف رفته اند، راه می اندازد
[ترجمه گوگل]حضور او راه طولانی را برای توضیح اینکه چرا Seahawks از مدافعان اولیه فصل به رقبای پلی آف رفته اند، راه می اندازد
12. Zhengzhou an ancient city on the Yellow River plains of central China, has long an underachiever.
[ترجمه ترگمان]Zhengzhou یک شهر باستانی در دشت های رودخانه زرد در چین مرکزی است
[ترجمه گوگل]زنگزو یک شهر باستانی در دشتهای رودخانه زرد مرکزی چین است که مدتها طول کشیده است
[ترجمه گوگل]زنگزو یک شهر باستانی در دشتهای رودخانه زرد مرکزی چین است که مدتها طول کشیده است
13. She Googled me, looked at my website, and wrote something along the lines of, "Wow you're so accomplished! I'm the greatest underachiever of all time. "
[ترجمه ترگمان]او مرا برانداز کرد، به وب سایت من نگاه کرد، و چیزی در امتداد خطوط نوشت: \" واو، تو این کار را کردی! من بزرگ ترین underachiever در تمام زمان ها هستم \"
[ترجمه گوگل]او گوگل را به من نشان داد، به وب سایت من نگاه کرد، و چیزی نوشت: 'وای که شما تا به امروز انجام شده است! من بزرگترین دست کم از همه زمان ها هستم '
[ترجمه گوگل]او گوگل را به من نشان داد، به وب سایت من نگاه کرد، و چیزی نوشت: 'وای که شما تا به امروز انجام شده است! من بزرگترین دست کم از همه زمان ها هستم '
14. Basing on the reasons above, I decide to study the underachiever problem in middle schools.
[ترجمه ترگمان]به دلایلی که در بالا ذکر شد، تصمیم گرفتم مساله underachiever را در مدارس راهنمایی مطالعه کنم
[ترجمه گوگل]بر اساس دلایل بالا، من تصمیم می گیرم که مشکل کمر درد در مدارس راهنمایی را مطالعه کنم
[ترجمه گوگل]بر اساس دلایل بالا، من تصمیم می گیرم که مشکل کمر درد در مدارس راهنمایی را مطالعه کنم
پیشنهاد کاربران
An underachiever is a person who fails to achieve his or her potential or does not do as well as expected
کند ذهن، کم آموز
قصور کننده، کوتاهی کننده
ناموفق تر از استعداد بالقوه ی خود؛ کم موفق ( کسی که به اندازه ی تمام توان خود در مدرسه یا کار موفقیت کسب نمی کند )
کلمات دیگر: