کلمه جو
صفحه اصلی

sit down


نشستن (down برای تاکید به کار می رود)، 1- نشستن 2- خود را برای محاصره آماده کردن، کمربند را سفت کردن، نشسته (در برابر: ایستاده standing)، اعتصاب نشسته (که طی آن کارگران در محل کار می مانند ولی کار نمی کنند - sit-down strike هم می گویند)، رجوع شود به: sit-in، اعتصاب کارمندان، بنشینید، بفرمایید

انگلیسی به فارسی

نشستن، بنشینید، بفرمایید


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to move to a position where you are resting on your buttocks.

- You don't need to stand. Please sit down.
[ترجمه ترگمان] تو نیازی به ایستادن نداری خواهش می کنم بشینید
[ترجمه گوگل] شما نیازی به ایستادن ندارید لطفا بنشینید
- She sat down on the floor.
[ترجمه ترگمان] روی زمین نشست
[ترجمه گوگل] او روی زمین نشست
اسم ( noun )
حالات: sit-downs
• : تعریف: a strike in which workers remain at their place of employment until an agreement is reached; sit-down strike.
صفت ( adjective )
• : تعریف: done, or designed to be done, while seated.

- a sit-down dinner for a hundred people
[ترجمه ترگمان] یه شام برای صدها نفر
[ترجمه گوگل] شام یک نشست برای صدها نفر

• be seated, take a seat; give a seat, show to a seat
if you have a sit-down, you sit down and rest for a short time; an informal use.
a sit-down meal is served to people sitting at tables.
a sit-down strike or protest is one in which the protestors refuse to move until they get what they are asking for.

مترادف و متضاد

Assume a low or sunken position


جملات نمونه

1. a sit-down dinner for twenty
شام نشسته برای بیست نفر

2. I just want to sit down and relax.
[ترجمه ساناز فتح الهی] من فقط میخواهم بنشینم و به استراحت کردن بپردازم
[ترجمه ترگمان]فقط میخوام بشینم و استراحت کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم به نشستن و استراحت بپردازم

3. Please sit down for a while.
[ترجمه ترگمان]لطفا یه مدتی بشین
[ترجمه گوگل]لطفا کمی صبر کنید

4. Get yourself some grub and come and sit down.
[ترجمه ترگمان]برو غذا بخور و بیا بنشین
[ترجمه گوگل]خودتان را گرب کنید و بیایید و نشست

5. They were asked to sit down together and hash out their differences by their father.
[ترجمه ترگمان]از آن ها خواسته شد تا با هم بنشینند و اختلافاتشان را با پدرشان حل کنند
[ترجمه گوگل]از آنها خواسته شد که با هم کنار بیایند و اختلافات خود را با پدرشان از بین ببرند

6. Don't chase about any more and sit down quickly.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از این موضوع را دنبال نکن و به سرعت بنشین
[ترجمه گوگل]در مورد هیچ کس تعقیب نکنید و به سرعت به نشستن برسید

7. I think we should sit down and talk about this.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید بشینیم و در این مورد حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]فکر میکنم باید نشستیم و درباره این صحبت کنیم

8. Would you care to see it/ sit down for a while?
[ترجمه ترگمان]آیا میل دارید آن را تماشا کنید یا برای مدتی بنشینید؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید آن را ببینید / در حالی که نشستن؟

9. There is no provision for anyone to sit down here.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست کسی اینجا بنشیند
[ترجمه گوگل]هیچ کس برای نشستن در اینجا هیچ پیشنهادی وجود ندارد

10. We finally found a patch of grass to sit down on.
[ترجمه ترگمان]بالاخره یه کپه علف پیدا کردیم که بشینیم و روش کار کنیم
[ترجمه گوگل]ما در نهایت یک پچ چمن برای نشستن پیدا کردیم

11. Budge up a bit! I'd like to sit down too.
[ترجمه ترگمان]بوگ؟ من هم دوست دارم بشینم
[ترجمه گوگل]بجای کمی! من هم می خواهم نشستم

12. I must sit down, my feet are killing me!
[ترجمه ترگمان]باید بنشینم، پاهایم مرا می کشند!
[ترجمه گوگل]من باید بنشینم، پای من مرا می کشند!

13. Sit down or you'll lose your seat.
[ترجمه ترگمان]بشین یا your رو از دست میدی
[ترجمه گوگل]ساکن شوید یا صندلی خود را از دست بدهید

14. Hughes beckoned him to sit down on the sofa.
[ترجمه ترگمان]هیوز با اشاره به او اشاره کرد که روی نیمکت بنشیند
[ترجمه گوگل]هیوز به او زنگ زد تا روی مبل نشست

پیشنهاد کاربران

نشستن

گفتگو ترتیب دادن، جلسه گرفتن

بنشین

Are you sitting down?
آماده ای یه خبر ( خوب یا بد ) بهت بدم؟

در ادامه ی پیشنهاد آقا مهدی،
میتونه اینطوری ترجمه بشه:
تحمل شنیدنشو داری؟


کلمات دیگر: