1. amenable to the laws of physics
تحت تاثیر قوانین فیزیک،آزمون پذیر توسط قوانین فیزیک
2. a person amenable to advice
شخصی که نصیحت پذیر است
3. an illness amenable to treatment
بیماری درمان پذیر
4. the stranger was amenable to the accusation
آن تهمت به مرد غریبه می خورد.
5. even the president must be amenable to the laws
حتی رئیس جمهور هم باید در مقابل قانون مسئول باشد.
6. The manager was most amenable: nothing was too much trouble.
[ترجمه ترگمان]مدیر بیشتر متمایل به کار بود: هیچ چیز بیش از اندازه دردسر ساز نبود
[ترجمه گوگل]مدیر بیشتر قابل پذیرش بود: هیچ مشکلی بیش از حد بود
7. His scientific discoveries are amenable to the laws of physics.
[ترجمه ترگمان]کشفیات علمی او تابع قوانین فیزیک هستند
[ترجمه گوگل]اکتشافات علمی او به قوانین فیزیکی قابل پذیرش است
8. She was always a very amenable child.
[ترجمه ترگمان]او همیشه بچه خوبی بود
[ترجمه گوگل]او همیشه یک فرزند بسیار مقتدر بود
9. I find him amenable to argument.
[ترجمه ترگمان]من او را برای بحث و بحث پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]من او را می توانم به بحث استدلال
10. She might be more amenable to the idea if you explained how much money it would save.
[ترجمه ترگمان]اگه توضیح بدی که چقدر پول پس انداز می کنه، ممکنه بیشتر به این فکر باشه
[ترجمه گوگل]اگر شما توضیح دهید که چقدر پول صرفه جویی می کنید، ممکن است بیشتر به این ایده برسد
11. They had three very amenable children.
[ترجمه هومن حاجی کریمی] آنها سه فرزند مطیع ( حرف گوش کن ) داشتند.
[ترجمه ترگمان]سه تا بچه خوب داشتند
[ترجمه گوگل]آنها سه فرزند بسیار قابل قبول داشتند
12. She'll be amenable to any sensible suggestions.
[ترجمه ترگمان]او برای هر پیشنهاد معقول و معقول به کار خواهد آمد
[ترجمه گوگل]او می تواند به هر پیشنهاد قابل قبولی برسد
13. Young people are more amenable than older citizens to the idea of immigration.
[ترجمه ترگمان]افراد جوان نسبت به شهروندان مسن تر متمایل به مهاجرت هستند
[ترجمه گوگل]جوانان نسبت به ایده مهاجرت، نسبت به شهروندان مسن تر نسبت به دیگران واکنش نشان می دهند
14. He seemed most amenable to my idea.
[ترجمه هومن حاجی کریمی] به نظر می رسد که آن آقا خیلی تمایل به پذیرفتن ایده ی من دارد. ( خیلی با من موافق هست، ایده ی من باب طبع او است )
[ترجمه ترگمان] اون به نظر من خیلی با عقل جور در میاد
[ترجمه گوگل]او به نظر من بیشتر قابل انکار بود
15. This case is not amenable to the normal rules.
[ترجمه ترگمان]این مورد تابع قوانین عادی نیست
[ترجمه گوگل]این مورد به قوانین عادی قابل قبول نیست
16. You should find him amenable to reasonable arguments.
[ترجمه ترگمان]تو باید اون رو برای دلایل منطقی آماده کنی
[ترجمه گوگل]شما باید او را به دلیل استدلال منطقی پذیرفت
17. He is proud that his wife is amenable to reason.
[ترجمه ترگمان]او افتخار می کند که همسرش متمایل به عقل است
[ترجمه گوگل]او افتخار می کند که همسرش به علت قابل قبول است
18. 'Hamlet' is the least amenable of all Shakespeare's plays to being summarized.
[ترجمه ترگمان]هملت the از تمام نمایشنامه های شکسپیر است که باید خلاصه شود
[ترجمه گوگل]'هملت' حداقل قابل قبول از تمام نمایشنامه های شکسپیر به خلاصه