کلمه جو
صفحه اصلی

plethora


معنی : افراط، ازدیاد، ازدیاد خون در یک نقطه
معانی دیگر : فزونی، زیاد بود، (بیش از حد یا نیاز) فراوانی، کثرت، زیادتی

انگلیسی به فارسی

ازدیاد خون در یک نقطه، افراط، ازدیاد


کثیف، ازدیاد، افراط، ازدیاد خون در یک نقطه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an amount that is more than enough; overabundance.
مترادف: glut, overabundance, superfluity, surfeit
متضاد: dearth, poverty
مشابه: excess, profusion, redundancy, surplus, surplusage

- There is now a plethora of vegetarian restaurants downtown, and it's unlikely that they can all survive.
[ترجمه ترگمان] اکنون بسیاری از رستوران های گیاهی در مرکز شهر وجود دارند و بعید است که آن ها بتوانند زنده بمانند
[ترجمه گوگل] در حال حاضر تعداد زیادی از رستوران های گیاهی در مرکز شهر وجود دارد، و بعید است که همه آنها بتوانند زنده بمانند

(2) تعریف: too great a flow of blood in a particular vessel or to an organ.
مترادف: congestion
مشابه: overflow

• state of being too full, excess; disease caused by an excess of blood cells in the blood
a plethora of something is an amount of it that is much greater than you want or need; a formal word.

مترادف و متضاد

افراط (اسم)
excess, frill, self-indulgence, indulgence, extravagance, intemperance, overindulgence, plethora, superfluity, exorbitance, exorbitancy

ازدیاد (اسم)
proliferation, plethora

ازدیاد خون در یک نقطه (اسم)
plethora

excess


Synonyms: deluge, flood, glut, many, much, overabundance, overflow, overkill, overmuch, plenty, profusion, superabundance, superfluity, surfeit, surplus


Antonyms: few, lack, little, need, rarity, scarcity, want


جملات نمونه

1. i have to read a plethora of letters every day
هر روز باید یک خروار نامه بخوانم.

2. Java comes with a plethora of ready - made types.
[ترجمه ترگمان]جاوا با انبوهی از انواع آماده به دست می آید
[ترجمه گوگل]جاوا همراه با تعداد زیادی از انواع آماده ساخته شده است

3. There's a plethora of books about the royal family.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی کتاب در مورد خانواده سلطنتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی کتاب در مورد خانواده سلطنتی وجود دارد

4. All this plethora of sight, and feeling, and thought occurred on the instant . There was no pause of the realities wherein he moved.
[ترجمه ترگمان]همه این منظره ها و احساس و اندیشه در آن لحظه به ذهنش خطور کرد هیچ وقفه ای در واقعیات وجود نداشت که در آن حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]تمام این دیدگاه، احساس و اندیشه در لحظه اتفاق افتاده است هیچ مکثی از واقعیت هایی که در آن حرکت کرد، وجود نداشت

5. The plethora of rules and regulations is both contradictory and confusing.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از قوانین و مقررات هم متناقض و هم گیج کننده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از قوانین و مقررات هر دو متناقض و گیج کننده هستند

6. A plethora of new operators will be allowed to enter the market.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از اپراتورهای جدید مجاز به ورود به بازار هستند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از اپراتورهای جدید مجاز به ورود به بازار خواهند شد

7. I handed over a plethora of retirement gifts from her colleagues and wished her a long and happy retirement.
[ترجمه ترگمان]از همکاران خود مقداری هدیه بازنشستگی گرفتم و آرزوی بازنشستگی بلند و بازنشستگی او را کردم
[ترجمه گوگل]من چندین هدیه بازنشستگی را از همکارانم تحویل دادم و از بازنشستگی طولانی و شادانه خوشم آمد

8. Set up a plethora of new commissions and executive agencies.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از کمیسیون های جدید و نهاده ای اجرایی را تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از کمیسیون های جدید و سازمان های اجرایی را تنظیم کنید

9. Festivals in his honour are marked by a plethora of flowers, and the lusciously scented frangipani is held sacred to him.
[ترجمه ترگمان]Festivals که در شرف او هستند از یک عالمه گل و گل های معطر معطر برای او مقدس است
[ترجمه گوگل]جشنواره ها به افتخار او با تعداد زیادی گل، و frangipani خوش طعم معطر برای او مقدس برگزار می شود

10. The city faces a plethora of problems.
[ترجمه ترگمان]این شهر با انبوهی از مشکلات مواجه است
[ترجمه گوگل]شهر با مشکلات فراوان روبرو است

11. Most newly-appointed Prime Ministers are embarrassed by a plethora of well-qualified supplicants.
[ترجمه ترگمان]بیشتر وزیران منصوب که به تازگی منصوب شده اند، از بسیاری از supplicants واجد شرایط دست پاچه می شوند
[ترجمه گوگل]اغلب نخست وزیران تازه وارد، توسط بسیاری از درخواست کنندگان صالح، خجالت می کشند

12. The plethora of published research is testimony to this.
[ترجمه ترگمان]انبوهی از تحقیقات منتشر شده گواه این امر هستند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از تحقیقات منتشر شده برای این شهادت است

13. Why is there such a plethora of exotic phenomena at the centre, and how can they be explained?
[ترجمه ترگمان]چرا چنین مجموعه ای از پدیده های عجیب و غریب در مرکز وجود دارد و چگونه می توانند توضیح داده شوند؟
[ترجمه گوگل]چرا چنین فراوانی پدیده های عجیب و غریب در مرکز وجود دارد و چگونه می توان آنها را توضیح داد؟

14. Suddenly, the Fed is faced with a plethora of legislative amendments to curb its independence.
[ترجمه ترگمان]ناگهان، بانک مرکزی فدرال با انبوهی از اصلاحات قانون گذاری برای مهار استقلال مواجه است
[ترجمه گوگل]ناگهان، بانک مرکزی فدرال با تعدادی از اصلاحات قانونگذاری برای محدود کردن استقلال خود مواجه است

15. He knows a plethora of extraneous facts about the arctic and the tropics.
[ترجمه ترگمان]او اطلاعات زیادی در مورد قطب شمال و مناطق استوایی می داند
[ترجمه گوگل]او بسیاری از حقایق غریبه در مورد ارواح و مناطق استوایی را می داند

I have to read a plethora of letters every day.

هر روز باید یک خروار نامه بخوانم.


پیشنهاد کاربران

یه عالمه، خیلی

وفور

تجمع - ازدیاد

plethora of = a lot of

فراوانی

یه عالمه , یه خروار

# The city faces a plethora of problems
# The report contained a plethora of detail
# There's a plethora of books about the royal family


کلمات دیگر: