کلمه جو
صفحه اصلی

blandishment


معنی : نوازش، ریشخند، چاپلوس
معانی دیگر : (معمولا جمع) ترغیب، زبان چرب و نرم، شیره مالی، لاوه

انگلیسی به فارسی

نوازش، ریشخند، چاپلوس


گم شدن، نوازش، ریشخند، چاپلوس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of blandishing; coaxing.
مترادف: adulation, flattery, inveiglement, sweet-talking

- The drama teacher's blandishment of the boy failed to convince him to audition for the play.
[ترجمه ترگمان] The معلم درام این پسر نتوانست او را قانع کند که برای بازی در تست بازیگری شرکت کند
[ترجمه گوگل] نادیده گرفتن معلم درام از این پسر، او را متقاعد کرد که برای انجام این بازی مورد آزمایش قرار گیرد

(2) تعریف: (often pl.) flattering or coaxing remarks or stratagems intended to persuade.
مترادف: adulation, flattery
مشابه: blarney, sycophancy

- Despite our blandishments, she refused to model her bathing suit for us.
[ترجمه ترگمان] با وجود نوازش های ما، او از مدل کردن لباس شنا برای ما خودداری کرد
[ترجمه گوگل] با وجود ادعاهای ما، او حاضر به مدل کت و شلوار خود را برای ما

• persuasion; flattery

مترادف و متضاد

نوازش (اسم)
caress, blandishment, endearment

ریشخند (اسم)
ridicule, scoff, cajolement, blandishment, sarcasm, cajolery, jeer

چاپلوس (اسم)
blandishment, toady, bootlick, truckler

جملات نمونه

1. He remained impervious to all Nell's sulks and blandishments.
[ترجمه ترگمان]او در مقابل آن حالت قهر و چاپلوسی نل در امان ماند
[ترجمه گوگل]او برای تمام سیل و ناسازگاری نل باقی ماند

2. How sensible she had been to resist his blandishments.
[ترجمه ترگمان]چه عاقل بود که در برابر blandishments مقاومت کند
[ترجمه گوگل]چقدر منطقی بود که در برابر تقلید خود مقاومت کند

3. At first Lewis resisted their blandishments.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا لو یس در مقابل چاپلوسی های خود مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا لوئیس در برابر تقلید خود مقاومت کرد

4. She was impervious to his blandishments.
[ترجمه ترگمان]از ابراز احساسات او در امان بود
[ترجمه گوگل]او برای تسلیحاتش غیرقانونی بود

5. She is no stranger to blandishments.
[ترجمه ترگمان]این زن غریبه نیست که با او عشق بازی کند
[ترجمه گوگل]او غریبه نیست

6. They introduce into our austerities their Italianate blandishments.
[ترجمه ترگمان]آن ها در austerities our را به ما معرفی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به ریاکاریات ما تقدیرات ایتالیایی خود را معرفی می کنند

7. Forget the smooth, caramelized blandishments of cognac.
[ترجمه ترگمان]چاپلوسی و چاپلوسی caramelized کنیاک را فراموش کن
[ترجمه گوگل]زنجبیل صاف و کارامل شده کنیاک را فراموش کنید

8. But he soon learned that such bribes and blandishments would not help his case.
[ترجمه ترگمان]اما بزودی دریافت که این رشوه و نوازش های او به او کمکی نمی کند
[ترجمه گوگل]اما او به زودی متوجه شد که چنین رشوه و دلایلی به پرونده او کمک نمی کند

9. She resisted his blandishments.
[ترجمه ترگمان]در برابر blandishments مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]او مخالفت خود را با خواسته های خود داشت

10. You know, blandishment ceaselessly cannot be done by everyone.
[ترجمه ترگمان]می دونی، blandishment بدون وقفه نمی تونه توسط همه انجام بشه
[ترجمه گوگل]شما می دانید، ناسازگاری می تواند توسط همه انجام شود

11. He refused to be moved by either threats or blandishments.
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد با تهدید یا تشویق از این راه کنار برود
[ترجمه گوگل]او از هرگونه تهدید و یا تقلید خودداری کرد

12. She charmed the visitor with the arsenal of her blandishments.
[ترجمه ترگمان]او مهمان را با زرادخانه ابراز احساسات خود سرگرم کرده بود
[ترجمه گوگل]او بازدید کننده را با زرادخانه تزییناتش جذاب کرد

13. How sensible she had been not to give way to any of his blandishments.
[ترجمه ترگمان]چه قدر عاقل بود که به هیچ یک از ابراز محبت خود راه نیافته بود
[ترجمه گوگل]چقدر منطقی بود که به هیچ کدام از خواسته های او نپرداخت

14. He mistrusted ravishment by charm, spiritual appeal, force, wit or other blandishments.
[ترجمه ترگمان]او به ravishment، جذبه روحی، زور، هوش، بذله گویی و نوازش های دیگر اعتماد نداشت
[ترجمه گوگل]او از طریق جذابیت، تجدید نظر روحانی، نیروی، وحشی و یا دیگر ادعاهای ناخودآگاه از دست داد

15. But this remedy fails to confront the reality of a male youth culture nearly immune to all the blandishments of established society.
[ترجمه ترگمان]اما این روش درمانی در مواجهه با واقعیت فرهنگ مردان جوان تقریبا برابر با چاپلوسی های جامعه تثبیت شده نیست
[ترجمه گوگل]اما این روش نمی تواند با واقعیت فرهنگ جوانان جوان که تقریبا مصون به تمام وجوه جامعه ثابت شده است، مقابله کند

We resisted the salesman's blandishments.

زبان چرب و نرم فروشنده در ما اثری نکرد.


پیشنهاد کاربران

تطمیع

چاپلوسی
تملق

چرب زبانی، زبان بازی، چاپلوسی، وسوسه


کلمات دیگر: