1. He remained impervious to all Nell's sulks and blandishments.
[ترجمه ترگمان]او در مقابل آن حالت قهر و چاپلوسی نل در امان ماند
[ترجمه گوگل]او برای تمام سیل و ناسازگاری نل باقی ماند
2. How sensible she had been to resist his blandishments.
[ترجمه ترگمان]چه عاقل بود که در برابر blandishments مقاومت کند
[ترجمه گوگل]چقدر منطقی بود که در برابر تقلید خود مقاومت کند
3. At first Lewis resisted their blandishments.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا لو یس در مقابل چاپلوسی های خود مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا لوئیس در برابر تقلید خود مقاومت کرد
4. She was impervious to his blandishments.
[ترجمه ترگمان]از ابراز احساسات او در امان بود
[ترجمه گوگل]او برای تسلیحاتش غیرقانونی بود
5. She is no stranger to blandishments.
[ترجمه ترگمان]این زن غریبه نیست که با او عشق بازی کند
[ترجمه گوگل]او غریبه نیست
6. They introduce into our austerities their Italianate blandishments.
[ترجمه ترگمان]آن ها در austerities our را به ما معرفی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به ریاکاریات ما تقدیرات ایتالیایی خود را معرفی می کنند
7. Forget the smooth, caramelized blandishments of cognac.
[ترجمه ترگمان]چاپلوسی و چاپلوسی caramelized کنیاک را فراموش کن
[ترجمه گوگل]زنجبیل صاف و کارامل شده کنیاک را فراموش کنید
8. But he soon learned that such bribes and blandishments would not help his case.
[ترجمه ترگمان]اما بزودی دریافت که این رشوه و نوازش های او به او کمکی نمی کند
[ترجمه گوگل]اما او به زودی متوجه شد که چنین رشوه و دلایلی به پرونده او کمک نمی کند
9. She resisted his blandishments.
[ترجمه ترگمان]در برابر blandishments مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]او مخالفت خود را با خواسته های خود داشت
10. You know, blandishment ceaselessly cannot be done by everyone.
[ترجمه ترگمان]می دونی، blandishment بدون وقفه نمی تونه توسط همه انجام بشه
[ترجمه گوگل]شما می دانید، ناسازگاری می تواند توسط همه انجام شود
11. He refused to be moved by either threats or blandishments.
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد با تهدید یا تشویق از این راه کنار برود
[ترجمه گوگل]او از هرگونه تهدید و یا تقلید خودداری کرد
12. She charmed the visitor with the arsenal of her blandishments.
[ترجمه ترگمان]او مهمان را با زرادخانه ابراز احساسات خود سرگرم کرده بود
[ترجمه گوگل]او بازدید کننده را با زرادخانه تزییناتش جذاب کرد
13. How sensible she had been not to give way to any of his blandishments.
[ترجمه ترگمان]چه قدر عاقل بود که به هیچ یک از ابراز محبت خود راه نیافته بود
[ترجمه گوگل]چقدر منطقی بود که به هیچ کدام از خواسته های او نپرداخت
14. He mistrusted ravishment by charm, spiritual appeal, force, wit or other blandishments.
[ترجمه ترگمان]او به ravishment، جذبه روحی، زور، هوش، بذله گویی و نوازش های دیگر اعتماد نداشت
[ترجمه گوگل]او از طریق جذابیت، تجدید نظر روحانی، نیروی، وحشی و یا دیگر ادعاهای ناخودآگاه از دست داد
15. But this remedy fails to confront the reality of a male youth culture nearly immune to all the blandishments of established society.
[ترجمه ترگمان]اما این روش درمانی در مواجهه با واقعیت فرهنگ مردان جوان تقریبا برابر با چاپلوسی های جامعه تثبیت شده نیست
[ترجمه گوگل]اما این روش نمی تواند با واقعیت فرهنگ جوانان جوان که تقریبا مصون به تمام وجوه جامعه ثابت شده است، مقابله کند