1. In late May, government forces began the "ethnic cleansing" of the area around the town.
[ترجمه ترگمان]در اواخر ماه مه، نیروهای دولتی \"پاک سازی قومی\" منطقه اطراف شهر را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]در اواخر ماه مه، نیروهای دولتی 'پاکسازی قومی' منطقه اطراف شهر را آغاز کردند
2. This vile policy of ethnic cleansing must be stopped.
[ترجمه ترگمان]این سیاست ظالمانه پاک سازی قومی باید متوقف شود
[ترجمه گوگل]این سیاست ناخوشایند پاکسازی قومی باید متوقف شود
3. Reports of ethnic cleansing in former Yugoslavia forced the European states and the US into taking action.
[ترجمه ترگمان]گزارش های پاک سازی قومی در یوگسلاوی سابق، دولت های اروپایی و ایالات متحده را وادار به اقدام کرد
[ترجمه گوگل]گزارش های تمیزکاری قومی در یوگسلاوی سابق کشورهای اروپایی و ایالات متحده را مجبور به اقدام نمود
4. Yet no one wanted to commit troops until ethnic cleansing and exhaustion had run their course.
[ترجمه ترگمان]با این حال هیچ کس مایل نبود تا زمانی که پاک سازی قومی و خستگی مسیر خود را طی کند، سربازان را متعهد بداند
[ترجمه گوگل]با این حال هیچ کس نمی خواست ارتش را به خدمت بگذارد تا پاکسازی و خستگی نژادی روند خود را اجرا کنند
5. She, she notes incidents of genocide and ethnic cleansing.
[ترجمه ترگمان]او به حوادث نسل کشی و پاک سازی قومی اشاره می کند
[ترجمه گوگل]او، او حوادث نسل کشی و پاکسازی قومی را یادآوری می کند
6. Ethnic cleansing in Kosovo could unravel the rump Federation of Yugoslavia.
[ترجمه ترگمان]پاک سازی قومی در کوزوو می تواند the rump یوگوسلاوی را حل کند
[ترجمه گوگل]پاکسازی قومی در کوزوو می تواند فدراسیون یوگسلاوی را از بین ببرد
7. Mr Odinga has denied any foreknowledge of the ethnic cleansing of Kikuyus in Kisumu and other Lake Victoria towns where the Luo predominate.
[ترجمه ترگمان]آقای اودینگا هر گونه آگاهی عمومی از پاک سازی قومی of ها را در Kisumu و دیگر شهره ای دریاچه ویکتوریا که در آن \"لو\" به وفور یافت می شود را انکار کرده است
[ترجمه گوگل]آقای اویندینگا هر گونه پیش بینی از پاکسازی قومی Kikuyus در Kisumu و دیگر شهرهای دریاچه ویکتوریا که در آن لو غالب است، انکار کرده است
8. Amnesty International says a campaign of ethnic cleansing seems to have started to destabilise the region.
[ترجمه ترگمان]سازمان عفو بین الملل می گوید که عملیات پاک سازی قومی به نظر می رسد که شروع به بی ثبات کردن منطقه کرده است
[ترجمه گوگل]سازمان عفو بین الملل می گوید کمپین پاکیزه سازی قومی به بی ثباتی منطقه تبدیل شده است
9. A foretaste of the ethnic cleansing that was to become the grim hallmark of the war.
[ترجمه ترگمان]مزه پاک سازی قومی که تبدیل به نشانه شوم جنگ می شد
[ترجمه گوگل]پیشگویی از تمیزکاری قومی که تبدیل به علامت مبهم جنگ شد
10. More have been wounded and others were victims of ethnic cleansing.
[ترجمه ترگمان]افراد بیشتری زخمی شده اند و برخی دیگر قربانی پاک سازی قومی شده اند
[ترجمه گوگل]بیشتر زخمی شده اند و دیگران قربانی پاکسازی قومی هستند
11. The ministers expressed dismay at the continued practice of ethnic cleansing.
[ترجمه ترگمان]وزرا نسبت به روند ادامه دار پاک سازی قومی ابراز نگرانی کردند
[ترجمه گوگل]وزیران در ادامه اقدامات پاکسازی قومی ابراز نگرانی کرد
12. It was to be invoked only for genocide, war crimes, ethnic cleansing or crimes against humanity.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که فقط برای نسل کشی، جنایات جنگی، پاک سازی قومی و جنایت علیه بشریت استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این فقط برای نسل کشی، جنایات جنگی، پاکسازی قومی یا جنایات علیه بشریت مورد استفاده قرار می گرفت