کلمه جو
صفحه اصلی

spasticity


حالت تشنج، حالت بگیر وول کن، حالت انقباضی

انگلیسی به فارسی

حالت تشنج، حالت بگیر وول کن، حالت انقباضی


اسپاستیکس


انگلیسی به انگلیسی

• state of spasms or convulsions; tendency to spasm

جملات نمونه

1. When the patient's spasticity is controlled, he will no longer experience any pain.
[ترجمه سحر] هنگامی که اسپاسم بیمار کنترل شود، هیچ دردی را تجربه نخواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار بیمار تحت کنترل است، دیگر هیچ دردی را تجربه نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسپاستیسیت بیمار کنترل می شود، دیگر درد نخواهد داشت

2. Objective : To compare effectrelaxation of spasticity in cerebral palsy by Botulinum Toxin A and phenol block.
[ترجمه ترگمان]هدف: مقایسه effectrelaxation spasticity در اختلالات مغزی ناشی از botulinum Toxin A A و فنول
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه اثر ضد اسپاسم در فلج مغزی با سم بوتولینوم توکسین و بلوک فنل

3. Summary of Background Data. A common treatment for spasticity in children with cerebral palsy is ITB. This population also has a high incidence of severe spinal deformities requiring PSF.
[ترجمه ترگمان]خلاصه داده های پس زمینه یک درمان مشترک برای spasticity در کودکان مبتلا به فلج مغزی ITB است این جمعیت هم چنین میزان بالایی از deformities شدید نخاعی را دارد که نیازمند PSF هستند
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از داده های پس زمینه یک درمان معمول برای اسپاسم در کودکان مبتلا به فلج مغزی ITB است این جمعیت همچنین دارای شیوع بالای ضایعات شدید ستون فقرات است که نیاز به PSF دارند

4. Stroke is common clinically and spasticity is one of the main symptoms.
[ترجمه ترگمان]سکته مغزی یکی از علائم اصلی آن است
[ترجمه گوگل]سکته مغزی کلینیکی معمول است و اسپاستیسیت یکی از علائم اصلی است

5. Spasticity is a condition in which stretch reflexes that are normally latent become obvious.
[ترجمه ترگمان]Spasticity شرایطی است که در آن واکنش های کشش سطحی معمولا پنهان می شوند
[ترجمه گوگل]Spasticity یک شرطی است که در آن رفلکس های کششی که به طور معمول نهفته آشکار می شوند

6. Little recognized that the cause was an abnormal birth which produced brain damage and secondary spasticity of the limbs.
[ترجمه ترگمان]اندک اندک متوجه شد که علت آن تولد غیرطبیعی است که باعث آسیب مغزی و spasticity ثانویه اعضا می شود
[ترجمه گوگل]کمی تصدیق کرد که علت آن تولد غیرطبیعی است که آسیب مغزی و اسپاستیسیک ثانویه را ایجاد می کند

7. In treatment, he was guided through intensive work for his shoulder girdle to release the spasticity.
[ترجمه ترگمان]در درمان، او از طریق کار فشرده برای کمربند کتف خود هدایت شد تا the را آزاد کند
[ترجمه گوگل]در درمان، او از طریق کار فشرده برای کمربند شانه خود برای هدایت اسپاستیک هدایت شد

8. A brain lesion or injury usually causes some measure of spasticity, which is an interference factor preventing normal movement.
[ترجمه ترگمان]ضایعه مغزی یا جراحت معمولا باعث می شود که نوعی از spasticity به وجود آید که عامل تداخل است که از حرکت نرمال جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]ضایعه یا آسیب مغزی معمولا باعث کاهش میزان اسپاستیسیت می شود که یک عامل دخالت در جلوگیری از حرکت طبیعی است

9. There are no traceable physical defects, although around a third of cases have associated handicaps such as epilepsy or spasticity.
[ترجمه ترگمان]هیچ نقص فیزیکی قابل ردیابی وجود ندارد، اگر چه در حدود یک سوم از موارد، موانعی نظیر صرع یا spasticity وجود دارند
[ترجمه گوگل]هیچ نقص فیزیکی قابل ردیابی وجود ندارد، اگرچه در حدود یک سوم از موارد، معلولیت هایی مانند صرع و اسپاستیک دارند

10. He had a left hemiplegia, and was flaccid at first, although the flaccidity soon started changing to spasticity.
[ترجمه ترگمان]او یکی از hemiplegia چپش را داشت و در ابتدا شل وول به نظر می رسید، هرچند که طولی نکشید که تغییر شکل داد
[ترجمه گوگل]او یک همیپلژی سمت چپ داشت و در ابتدا کمچرب بود، هرچند کمبود آن به زودی شروع به تغییر اسپاسم شد

11. It is important for the patient to be aware of the limitations likely to be caused by his spasticity.
[ترجمه ترگمان]برای بیمار مهم است که از محدودیت هایی که احتمالا توسط spasticity ناشی می شود آگاه باشد
[ترجمه گوگل]مهم است که بیمار از محدودیت هایی که احتمالا ناشی از اسپاسم آن است، آگاهی داشته باشد

12. Selective peripheral denervation is safe and effective in treating spasticity of lower limbs caused by cerebral palsy.
[ترجمه ترگمان]denervation محیطی انتخابی در درمان درده ای اعضای پایین تر ناشی از فلج مغزی موثر و موثر است
[ترجمه گوگل]انحصار محیطی انتخابی در درمان اسپاستیکال اندام تحتانی فلج مغزی بی خطر و موثر است

13. Conclusions:It is effect that the selective posterior rhizotomy and soft-tissue procedures were treated spasticity of upper limbs of cerebral palsy.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این امر به این نتیجه می رسد که مراحل انتخابی posterior و بافت نرم spasticity از عضلات بالای فلج مغزی تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در این مطالعه روش های انتخابی ریزوتومی خلفی و بافت نرم با اسپاستیکی اندام های فوقانی فلج مغزی مورد بررسی قرار گرفت

14. Conclusion Selective peripheral neurotomy is an effective and safe microsurgical method for the treatment of spasticity of limbs in cerebral palsy patients.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری محیطی انتخابی یک روش درمانی موثر و موثر برای درمان اعضای بدن در بیماران مبتلا به فلج مغزی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نوروتومی انتخابی محیطی، یک روش میکرو جراحی مؤثر و امن برای درمان اسپاستیکیت اندام در بیماران فلج مغز است

15. Conclusion PBWST can improve the walking ability of CP children with spasticity diplegia and already having walking ability.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری PBWST می تواند توانایی پیاده روی کودکان CP با spasticity diplegia را بهبود بخشد و از قبل توانایی پیاده روی داشته باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری PBWST می تواند توانایی پیاده روی کودکان مبتلا به CP را با اسپاسم دیپلوژی و توانایی پیاده روی را بهبود بخشد

پیشنهاد کاربران

اسپاسم عضلانی ( پزشکی )

افزایش تن عضلات


کلمات دیگر: