کلمه جو
صفحه اصلی

pyrrhic


معنی : وابسته به ' پیروس'
معانی دیگر : (یونان باستان) رقص جنگی، رزم وشت، (شعر انگلیسی) وتد دارای دو هجای کوتاه یا غیر مشدد، پیریک، نثر وتدی که مرکب از دو هجای کوتاه وغیر مشددباشد

انگلیسی به فارسی

(نثر) وتدی که مرکب از دو هجای کوتاه وغیر مشددباشد، وابسته به ' پیروس'


قرنطینه، وابسته به ' پیروس'


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to pyrrhus the ancient greek king of epirus; pertaining to the costly victory achieved by the king of epirus
ancient greek martial dance characterized by warlike movements

مترادف و متضاد

وابسته به ' پیروس' (صفت)
pyrrhic

جملات نمونه

1. His victory had been a Pyrrhic one, costing too much in the lost friendship of the men.
[ترجمه ترگمان]پیروزی او شرم آور بود که بیش از حد در دوستی از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]پیروزی او یک Pyrrhic بود، هزینه زیادی در دوستی گمشده مردان داشت

2. It may prove to be a Pyrrhic victory.
[ترجمه ترگمان]این می تواند نشانه پیروزی Pyrrhic باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است پیروزی پیروزی باشد

3. This was indeed a Pyrrhic victory, because West Indies cricket was assuredly the loser.
[ترجمه ترگمان]در واقع این یک پیروزی شرم آور بود، چون جیرجیرک در هند غربی، مسلما بازنده بود
[ترجمه گوگل]این در واقع یک پیروزی پیرونی بود، زیرا کریکت غرب اندی قطعا بازنده بود

4. It was a pyrrhic victory for both sides.
[ترجمه ترگمان]این یک پیروزی بزرگ برای هر دو طرف بود
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی پیروزی برای هر دو طرف بود

5. Inflation seemed like a pyrrhic victory, almost a tease.
[ترجمه ترگمان]تورم شدید شده به نظر یک پیروزی pyrrhic بود
[ترجمه گوگل]تورم به نظر می رسید یک پیروزی پیروزی، تقریبا یک کسی را دست انداختن

6. This is a Pyrrhic victory for Basildon council.
[ترجمه ترگمان]این پیروزی Pyrrhic برای شورای Basildon است
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی پیروزی برای شورای بسدیل است

7. Our winning the opening game was a Pyrrhic victory, as our leading scorer was seriously injured.
[ترجمه ترگمان]پیروزی ما در بازی افتتاحیه یک پیروزی Pyrrhic بود، چرا که بهترین گلزن تیم ما به شدت مجروح شد
[ترجمه گوگل]پیروزی پیروزی پیروزی ما در پیروزی ما بود، زیرا گلزن اصلی ما به طور جدی مجروح شده بود

8. Sadly, it was a pyrrhic victory.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، یه پیروزی pyrrhic بود
[ترجمه گوگل]متاسفانه، این پیروزی پیروزی بود

9. They get excited about their Pyrrhic victory.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد پیروزی Pyrrhic هیجان زده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد پیروزی Pyrrhic خود هیجان زده هستند

10. This is why I say this is a Pyrrhic victory.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که می گویم این یک پیروزی Pyrrhic است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که می گویم این یک پیروزی پیروزی است

11. I know, just because it was a Pyrrhic victory for them.
[ترجمه ترگمان] میدونم، فقط به خاطر اینکه یه پیروزی شرم آور برای اونا بود
[ترجمه گوگل]من می دانم، فقط به خاطر آن بود که پیروزی پیروزی برای آنها بود

12. The current proposal could prove pyrrhic victory, however.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیشنهاد کنونی می تواند پیروزی pyrrhic را اثبات کند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد فعلی می تواند پیروزی پیروزی را ثابت کند

13. But the smoke of those Pyrrhic triumphs cleared to reveal America in trouble.
[ترجمه ترگمان]اما دود آن پیروزی های Pyrrhic برای آشکار ساختن آمریکا به دردسر افتاد
[ترجمه گوگل]اما دود از آن پیروزی Pyrrhic پاک شد تا امریکا را در معرض مشکل قرار دهد

14. She won the court case, but it was a Pyrrhic victory because she had to pay so much in legal fees.
[ترجمه ترگمان]او در پرونده دادگاه برنده شد، اما این یک پیروزی Pyrrhic بود، زیرا مجبور بود حقوق قانونی زیادی بپردازد
[ترجمه گوگل]او پرونده دادگاه را برد، اما پیروزی پیروزی بود زیرا او مجبور بود تا هزینه های قانونی را پرداخت کند

پیشنهاد کاربران

Describing a victory that comes at such a great cost that the victory is not worthwhile

در مورد پیروزی معنی پیروزی پرهزینه دارد
pyrrhic victory پیروزی پرهزینه



کلمات دیگر: